بسم رب شهدا و الصدیقین
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=541#
http://www.shahidfaraji.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1&Itemid=2
- ۰ نظر
- ۲۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۰۲
بسم رب شهدا و الصدیقین
http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=541#
http://www.shahidfaraji.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1&Itemid=2
بسم رب شهدا والصدیقین
شهید تمیز الله اکبری زیارانی ، سوم اردیبهشت ۱۳۴۱، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش اسماعیل، کشاورز بود و مادرش ربابه نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سیام شهریور ۱۳۶۰، در دهلاویه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش بهیار نیز به شهادت رسیده است.
بسم رب شهدا و الصدیقین
بیوگرافی |
بهرامی، چنگیز: یکم آذر ۱۳۴۰، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش یوسف، کشاورز بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دوم فروردین ۱۳۶۱، در دشت عباس توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد. |
بسم رب شهدا والصدیقین
بیوگرافی |
نام | رامین محمدی زیارانی |
نام پدر | محمد حسن |
نام مادر | گل بی بی |
محل شهادت | سردشت |
بسم رب شهدا والصدیقین
بیوگرافی |
نام | یعقوب فلاح زیارانی |
نام پدر | محمد |
نام مادر | ماه نه نه |
محل شهادت | تهران - بیمارستان 501 |
بسم رب شهدا والصدیقین
این شهید بزرگوار در روز پنجم تیر ماه سال ۱۳۴۴، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش اصلانخان و مادرش طبابهخانم نام داشت. دانشآموز دوم متوسطه بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. در روز چهارم فروردین ماه سال ۱۳۶۱، در شوش بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. فرازهایی از وصیتنامه : بسم الله الرحمن الرحیم. «هل من ناصرا ینصرنى». با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامى ایران امام خمینى و درود بر امت حزبالله و همیشه بیدار ایران وصیت من این است که پیرو ولایت فقیه باشید و از آن تا سر حد جان دفاع کنید. همیشه پیرو رهروانى باشید که حق را مىگویند اگر چه تلخ باشد. و همیشه در مقابل سخن حق تسلیم باشید. براى ما، شهیدان گریه نکنید که خدا فرموده است: «ولاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل اله امواتا، بل احیاء عندربهم یرزقون.» «مپندارید آنان که در راه خدا کشته شده شهید هستند، بلکه آنان زنده و نزد پروردگارشان روزى مىخورند.» من راهم را انتخاب کردهام و از کشته شدن در راه هدف مقدسى که دارم، هراسى به دل راه نخواهم داد. راه من، راه مسلمانان صدر اسلام، راه حسین، و راه اصحاب حسین است. انسان باید هدف داشته باشد، چون همه موجودات به سوى هدف مشخصى در حرکتند. پس نباید بىهدف از دنیا برویم هدف ما الله است. راه و رسم زندگى را بر طبق دستوراتى که به وسیله پیغمبران فرستاده براى ما استوار کنیم. حسین جنگید و کشته شد، و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجیح داد که فرمود: «لا ارى الموت السعاده» دست از روحانیت و امامتان برندارید که این روحانیت بود که اسلام را زنده نگه داشت. اگر اسلام دست ملىگرایان خاک پرست و لیبرال بود، تا به حال از بین رفته بود و هیچ اثرى از آن نبود. بله، ما باید به نداى حسین(ع) پاسخ دهیم. امام حسین در روز عاشورا فریاد برآورد که: «هل من ناصرا ینصرنى»: «آیا کسى هست مرا یارى کند؟» مگر او نمىدانست که در میان همه کفار کسى نیست تا به او کمک کند؟ پس چرا این سخن را بر زبان آورد، این سخن را صرفا به خاطر آن زمان بر زبان نیاورد، بلکه براى ما که در این قرن زندگى مىکنیم و براى تمام اعصار و قرون و همه مردم بر زبان آورد، که بعد از من کسى هست که دین خدا را یارى کند. پس، مخاطب ما هستیم و باید به نداى حسین، آموزگار آزادى و عدالت و مظهر حق و حقیقت پاسخ مثبت دهیم و بگوییم با همین «لبیک لبیک»که شنیدیم و براى پشتیبانى تو و دین و زمینه فراهم کردن براى ظهور حضرت مهدى(عج) برخاستیم و آماده جهاد و شهادتیم تا علیه دشمن کافر بجنگیم که همانا، موعدش فرا رسیده است. ما در عاشوراها مىگفتیم: اى حسین! اى کاش در صحراى کربلا بودیم و از تو پشتیبانى مىکردیم و به یارى تو مىآمدیم و در مقابل یزید مىایستادیم. حالا هم حسین است و هم کربلا و هم مبارزه. باید آنچه را که شعارش را مىدادیم، عمل کنیم، باید ما نشان دهیم که مقلد روحالله هستیم. باید ثابت کنیم که پیروان راستین مکتب اسلام هستیم.پیرو مکتب بودن تنها نماز خواندن و روزه گرفتن نیست، ما نمىگوییم که اینها را انجام ندهیم که صد درصد باید انجام بدهیم ولى باید در کنار آن مبارزه باشد. مبارزه با جهل، مبارزه با نفس اماره، مبارزه با دشمن، مبارزه با بىتفاوتى که یکى از آنها که مهمترین هم مىباشد جدا شدن هر ملتى از بزرگانش مىباشد، مثلاً من بگویم: «به من چه» و آن بگوید: «به من چه» و آن دیگرى هم همین طور، و هر کس بگوید: (به عمل خودش) نه، این درست نیست. باید در جامعه امر به معروف و نهى از منکر باشد که یک وظیفه است. انسان اگر دشمن درون را کشت، دشمن خارجى کارى از پیش نمىبرد. انسان مسلمان باید تا زنده است تلاش و کوشش کند وگر نه مىگندد، به مصداق این شعر که مىگوید: ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسایش ما در عدم ماست. انسان مسلمان، همیشه در تلاش است کوشش، در هرمکان و زمانى که باشد برایش فرق نمىکند. خوب، بس است دیگر سرتان را درد نیاورم. بعد از شهادتم این وصیتنامه را درمجلس ختمم بخوانید، این بدان جهت است که دشمنان اسلام بدانند، من چشم و گوش بسته به دیدار مرگ نرفتهام، بلکه آگاهانه مرگ سرخ را برگزیدهام تا اسلام و مکتبم را یارى کرده باشم و اینکه به نداى امامم پاسخ داده باشم. والسلام علیکم و رحمهاله و برکاته. منصور رئیسى
من چشم و گوش بسته به دیدار مرگ نرفته ام، راهم را انتخاب و از کشته شدن در راه هدف مقدسى که دارم، هراسى به دل راه ندارم.
شهید منصور رئیسی زیارانی
بسم رب شهدا و الصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا و الصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا و صدیقین
شهید صدیف شریفیزیارانی است: پنجم شهریور ۱۳۳۵، در روستای زیاران به دنیا آمد. پدرش مرحوم عباس شریفی، کشاورز بود و مادرش طاهره نام داشت که در حال حاضر در زیاران ساکن هستند. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. با دوستان خود انجمن اسلامی زیاران را پس از پیروزی انقلاب اسلامی تأسیس کرده و به فعالیت های فرهنگی و تبلیغی پرداختند. با تشکیل شوراهای اسلامی روستایی از سوی جهاد سازندگی، صدیف در دو دوره متوالی به عضویت شورای اسلامی زیاران در آمد و خدمات زیادی را برای پیشرفت و آبادانی روستا و خدمت به مردم و کشاورزان انجام داد.
با مشارکت همکاران انجمن اسلامی شرکت طیور را پایه گذاری کرد. پس از صدور فرمان تشکیل بسیج مستضعفین، با دوستانش واحد بسیج زیاران را سازماندهی و راه اندازی کرد. صدیف به دلیل خدمات فراوان به مردم از محبوبیت خاصی در بین آنها برخوردار بود و اخلاق و برخورد خوب او با مردم نیز بر دوستی و محبت وی می افزود.
صدیف در ابتدای جنگ با فراخوان منقضیان خدمت سال 1356، مدت شش ماه عازم جبهه شد و دلاورانه با دشمن جنگید. او در عملیات فتح المبین- کربلای پنج در شلمچه و ثامن الائمه (ع) به صورت بسیجی رزمنده شرکت داشت.
شهامت و رشادت او همراه با تدبیر و تجربه ای که به دست آورد او را به فرماندهی دسته و گروهان رساند. صدیف در طی پانزده ماه حضور در جبهه های جنگ، در لشکر 27 محمد رسوال الله لشکر 8 نجف اشرف و لشکر 17 علی بن ابیطالب خدمت کرد.
صدیف روز بیست و هشتم دی ماه سال 1365 در گردان محمد رسول الله (ص) در عملیات کربلای پنج مردانه می جنگید. آن روز، روز تحقق آرزوی دیرین او بود و اصابت گلوله مستقیم دشمن به پیشانی وی، لبیک حق را به او رساند. پیکر پاک شهید صدیف شریفی زیارانی همچو پرچمی در اهتزاز در گلزار شهدای زیاران در سینه کوههای سر بلند البرز به خاک سپرده شد تا نام و یاد او قرین افتخار و سربلندی جمهوری اسلامی ایران بماند.
برگرفته از سایت خط سرخ پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین و شهدای جهاد سازندگی
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1736
بسم رب شهدا و صدیقین
نام |
ذات الله آرتون |
نام پدر |
روح الله |
نام مادر |
عشرت |
محل شهادت |
شلمچه |
بیوگرافی |
آرتون، ذاتالله: پنجم آذر ۱۳۳۵، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش روحالله و مادرش عشرت نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و سه دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. |
محل تولد |
آبیک - زیاران |
تاریخ تولد |
۱۳۳۵/۰۹/۰۵ |
محل شهادت |
شلمچه |
تاریخ شهادت |
۱۳۶۶/۰۱/۲۲ |
استان محل شهادت |
خوزستان |
شهر محل شهادت |
خرمشهر |
وضعیت تاهل |
متاهل |
درجه نظامی |
|
تعداد پسر |
۱ |
تعداد دختر |
۳ |
تحصیلات |
خواندن ونوشتن |
رشته |
- |
عملیات |
سال تفحص |
1375 |
|
محل کار |
بنیاد تحت پوشش |
||
مزار شهید |
قزوین - آبیک - زیاران |
بسم رب شهدا و الصدیقین
بسم رب شهدا و الصدیقین
نام | شکرالله کرمیان زیارانی |
نام پدر | ابراهیم |
نام مادر | مریم بانو |
محل شهادت | جزیره مجنون |
بیوگرافی |
کرمیانزیارانی، شکرالله: پنجم فروردین ۱۳۴۵، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش ابراهیم، کشاورز بود و مادرش مریمبانو نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند. او نیز کشاورز بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۲، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. |
محل تولد | آبیک - زیاران | تاریخ تولد | ۱۳۴۵/۰۱/۰۵ |
محل شهادت | جزیره مجنون | تاریخ شهادت | ۱۳۶۲/۱۲/۰۷ |
استان محل شهادت | بصره | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | سوم متوسطه | رشته | اقتصادنظری |
عملیات | سال تفحص | 1375 | |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - آبیک - زیاران-بخش مرکزی |
بسم رب شهدا وصدیقین
بیوگرافی |
محمدیزیارانی، محمدرضا: هشتم بهمن ۱۳۴۲، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش محمدحسن، کارگر بود و مادرش زرانگیز نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کارگر بود. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۴پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. |
نام | محمد رضا محمدی زیارانی |
نام پدر | محمد حسن |
نام مادر | زرانگیز |
محل شهادت | شلمچه |
شهید محمد رضا محمدی زیارانی: وصیتم به خواهران مهربان این است حجاب را رعایت کنید؛شما پیغام خون مرا زینب گونه باید به جامعه برسانید وگرنه به سعادت نخواهید رسید.