- ۰ نظر
- ۰۱ تیر ۰۲ ، ۱۰:۱۲
بسم رب شهدا والصدیقین
https://www.golzar.info/163008/
https://www.shohadanaja.com/shahid-gallery/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%8A%D8%AF%D9%88%D9%86-%D9%8A%D9%83%D9%87-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD
https://yadcode.ir/%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%AF%D9%87-%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C/ad/,7658.html
https://iporse.ir/5012889
بسم رب شهدا والصدیقین
شهید، طاهر عاشوری: من، سربازطاهر عاشوری، فرزند منصور، علاقه ی زیادی به خدمت در راه وطنم دارم. سال ۵۸ به سربازی رفتم؛ اما بعد از ۸ ماه خدمت، دست هایی که در کار بود، من و هم دوره ای هایم را از خدمت زیر پرچم معاف کرد و من با برگه ی پایان خدمت به خانه برگشتم. همیشه آرزوی این را داشتم که روزی دوباره لباس مقدس سربازی را به تن کنم و در یک چنین شرایط مهمی از مرز و بوم کشورم پاسداری کنم، تا این که جنگ چندین کشور توسط نوکران و مزدوران آمریکا، به خصوص صدام یزید -این نوکر حلقه به گوش آمریکا- به ملت ما تحمیل شد و دیری نگذشت و من به آرزوی خود رسیدم. از طریق بخش تبلیغات رادیو از متولدین ۳۷ خواسته شد که خود را به ژاندارمری معرفی نمایند و من با مسؤولیتی که در راه خدا و دفاع از میهن عزیزمان حس کرده بودم و با تمام شوق و علاقه ای که داشتم، خودم را به ژاندارمری معرفی کردم و مجدداً بعد از یک ماه آموزش در پادگان ۰۶ تهران، با تعدادی از برادران سربازبه جبهه های حق علیه باطل اعزام شدم. من تحت رهبری امام و با هدفی مشخص و آگاهانه به جنگ علیه ضد انقلاب و ضد خدا پرداختم و شرکت در این راه خدایی را افتخار می دانم و در این راه، دشمنان را با همکاری دیگر نیروهای اسلام به شکست حتمی خواهم رساند و پیروز خواهیم شد و اگر در این راه کُشته شدم، این مایه ی افتخار من است که در این راه به درجه ی شهادت برسم. با فریادی بلند می گویم: ای آمریکا و سایر کشورهای حلقه به گوش و مزدوران آمریکا! شما که از داخل و خارج مرزها علیه انقلاب ما بر می خیزید، باید بدانید که ما سربازان امام زمان(عج) به رهبری نایب بر حقش، نقشه های شوم شما را خنثی می کنیم و با کمترین و اولین فرصت نوکران شما را به دَرَک واصل می کنیم و همان طور که تاکنون دیدید، تمامی فعالیت ها و همکاری های تان با صدام یزید -چه از طریق نیروی انسانی و چه از طریق ادوات و سلاح ها- با حملات اسلام متلاشی شده اند. شما باید بدانید تا خون در رگ ما است، تقاص خون شهیدان مان را از شما خواهیم گرفت و به راه شان -که راه حسین(ع) و راه خدا است- ادامه خواهیم داد و اگر هم کشته شویم، افتخار می کنیم و شما می دانید و باید بدانید که با رهبری قلب مستضعفان و مسلمانان ایران، خمینی -بت شکن زمان- بت های دنیا را خواهیم شکست و با همکاری دیگر مستضعفان و مسلمانان دنیا، انقلاب اسلامی را به تمامی کشورهای اسلامی صادر خواهیم کرد. ...و ای خدا! مرا جزو سربازان امام زمان(عج) قرار بده و به آرزوی دیگرم یعنی این که بعد از پیروزی جنگ -برای اولین بار- در کشورهای خارج جمهوری اسلامی پیاده شود، برسان. ...و ای مزدوران! ما در راه حق مبارزه می کنیم و با شرافت و افتخار برای پدران، مادران، خواهران و برادران خود میراث می گذاریم. ...و شما ای برادران بسیجی! باید بدانید که نزد پروردگار هیچ قطره ای با ارزش تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته می شود، نیست. آرزوی دیگرم این که به زودی و با پیروزی در جنگ، انقلاب اسلامی در کشور عراق پیاده شود تا ملت ها بتوانند به زیارت قبور متبرکه ی ائمه اطهار بروند. درود خدا بر شما ای مادرم؛ با تمام زحماتی که برایم کشیدی، در آخر مرا یک سرباز بار آوردی تا بتوانم در راه خدا با دشمنان الله بجنگم. چون کوه استقامت کن و از نام و یاد خدا غافل نشو و در راه دین بکوش و قامتت را بالا گیر و ندای «الله اکبر، خمینی رهبر» سر بده و فریاد شهیدان راه خدا را به گوش مردم برسان که همانا پیروی کردن از خدا، قرآن و خمینی است. امکان دارد اتفاقی واقع شود و جنازه ی من به دست شما نرسد؛ لذا به یاد شهدای کربلا باشید و ناراحتی به خود راه ندهید. در آخر می خواهم همگی پیرو ولایت فقیه باشید و علیه ظلم و ستم و تمامی قدرت های شیطانی بجنگید و در نمازهای تان دعا کنید که نیروهای اسلام به هدف شان برسند و دعا کنید و بگویید: خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگه دار. (۱۴۹۳۷۱۸) با نهایت احترام؛ سرباز احتیاط ۳۷ طاهر عاشوری
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
بیوگرافی |
سلیمیبندکهل، داود: یکم فروردین ۱۳۴۵، در روستای بندکهل از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش روحالله، مستخدم بود و مادرش زینب نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. چهاردهم مرداد ۱۳۶۵، در اسلامآبادغرب غرق و شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است. |
نام | داود سلیمی بندکهل |
نام پدر | روح الله |
نام مادر | زینب |
محل شهادت | رودخانه سمیره |
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
حمزه ای، محمد: اول فروردین ۱۳۴۲، در روستای ینگی امام از توابع شهر ساوجبلاغ به دنیا آمد. پدرش اسدالله کشاورز و مادرش حسنی بانو نام داشت. تا مقطع راهنمایی درس خواند. ازدواج کرده و دارای یک پسر بود. به کار کشاورزی اشتغال داشت که به خدمت سربازی و سپس در جبهه حضور یافت. ۲۲ تیر ماه سال ۱۳۶۳، در منطقه ی شرهانی ایلام، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است وصیتانامه: شهید، محمد حمزه اى: قزبانو خانم! بعد از من از پسرت حسین، خوب نگهدارى کن. اول خدا، دوم خدا، سوم خدا و بعد از خدا، شما. جان شما و جان حسین. دیگر عرضى ندارم. قز خانم! درست است که من همسر خوبى برای تو نبوده ام؛ ولى مرا حلال کن. مادر جان! درست است که من پسر خوبى برای شما نبودم و پدر جان! درست است که براى برادر و خواهرم برادر خوبى نبودم؛ ولی امیدوارم که مرا حلال کنید. امیدوارم که رزمندگان هر چه سریع تر پیروز شوند. منابع:
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1230
http://tashohada.ir/index.php?action=shohada_item&id=770
|
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
محل تولد | تبریز | تاریخ تولد | ۱۳۴۵/۰۳/۰۱ |
محل شهادت | سومار | تاریخ شهادت | ۱۳۶۵/۱۰/۲۳ |
استان محل شهادت | کرمانشاه | شهر محل شهادت | قصرشیرین |
وضعیت تاهل | متاهل | درجه نظامی | |
تعداد پسر | ۰ | تعداد دختر | ۱ |
تحصیلات | خواندن ونوشتن | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش |
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
رشیدی، لطفعلی: ششم شهریور ۱۳۴۱، در روستای بندبلیق از توابع شهر میانه به دنیا آمد. پدرش قرداشعلی و مادرش شهربانو نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. کشاورز بود. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. نوزدهم بهمن ۱۳۶۱، در دزفول به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد. مزار یادبود وی در زادگاهش قرار دارد.
شهید، لطفعلى رشیدى: پدر عزیزم! از این که مرا به این سن و سال رساندی و با اخلاق اسلامى تربیت کردى و راه حق و دین مقدس اسلام را از سن کوچکى براى ما روشن ساختى و همیشه ذهنمان را از سخنان حق پُر کردى، از شما تشکر میکنم و از خداوند متعال خواستارم که -ان شاء الله- اجر جلیل عنایت بفرماید و در روز قیامت، خداوند، شما عزیزان را از رحمت خودش بهره مند سازد. پدر بزرگوارم! اگر روزى در راه خداوند متعال و براى انجام وظیفه در این راه مقدس، دین اسلام و قرآن مبین به درجه رفیع شهادت نایل گشتم، بدانید این آرزوى همیشگى ما ملت مسلمان است. اگر روزى خبر شهادتم را شنیدید، ناراحت نباشید و خداوند را شُکر کنید و نماز بخوانید و خداوند را عبادت کنید و به مادرم بگویید صبر کند که خداوند صابرین را دوست دارد. اما پدر عزیزم! همیشه سلامتى امام امت و ظهور حضرت ولى عصر(عج) را از خداوند خواستار باشید. امیدوارم -ان شاء الله- تا انقلاب حضرت ولى عصر(عج)، این حکومت اسلامى برقرار باشد.۱ (۱۳۳۵۶۶۶)
http://tashohada.ir/shohada_item/id,233/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C.html?listShohada=41
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=403
بسم رب شهدا والصدیقین
بیوگرافی |
نام | یعقوب عطاردی |
نام پدر | نبی الله |
نام مادر | زهرا |
محل شهادت | شرق دجله |
بسم رب شهدا والصدیقین
بسم رب شهدا والصدیقین
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2876
http://www.tashohada.ir/shohada_item/id,3106/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%B2.html?action=form&id=1
بسم رب شهدا و الصدیقین