بسم رب شهدا والصدیقین
شهید رجبعلی کاظمی
ایشان در بیست و هفتم شهریور ۱۳۵۰، در روستای عربآباد از توابع شهر کرج به دنیا آمد. پدرش رستمعلی و مادرش زیبا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک قرار دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم. «ربنا افرغ علینا صبراً، اللهم حفظنا و انصرنا قائد الثوره الاسلامیه الامام روح الله، الموسوی الخمینی نصراً عزیزاً و افتح له فتحاً کثیراً و اجعل له من لدنک سلطاناً نصیراً». «بسم الله الرحمن الرحیم/ الحمد الله رب العالمین و رب الشهداء و الصدّیقین» با اقرار به وحدانیّت و بیهمتایی خداوند متعال و یک صد و بیست و چهار هزار انبیا که اول آنها حضرت آدم (ع)و آخر آنها خاتم النّبیّین- صلوات الله و سلامه علیه- است و به جانشینان آن حضرت که اوّل آنها امام علی (ع) و آخر آنها حضرت مهدی (عج) است و با اعتقاد کامل به ولایت فقیه و رهبری قائد اعظم، حضرت امام خمینی (س) و منجی عالم بشریت، وصیتنامهی خویش را آغاز میکنم. آری ما فرزندانی هستیم از تبار مولایمان حسین بن علی (ع) که در راه قرآن و اسلام، فرزند جوان خویش علیاکبر و طفل شش ماههاش و برادر رشیدش، ابوالفضل، علمدار لشکرش و قاسم نوجوان، برادر زادهاش و مادرش زهرا و برادرش حسن و تمامی فرزندان و خویشان خویش را از دست داد؛ برای اینکه اسلام زنده بماند و قرآن پا بر جا باشد. و تو ای پدر، ای مرد میدان، ای حبیب بن مظاهر، فرزند خود را با رضایت خویش که همان رضای خدا است، به میدان فرستادی که از اسلام و قرآن و ناموسش دفاع کند. پدر جان! زحمت کشیدی و از من جوان ساختی و روانهی میدان کردی؛ مانند آن لحظهای که امام حسین، علیاکبرش را سوار بر مرکب کرد و شمشیر برهنه به دست او داد، امّا با قلبی مالامال از عشق به خدا به میدان فرستاد و علیاکبرش به شهادت رسید؛ شما هم حسینوار همان گونه که تا به حال زندگی کردید، بعد از شهادتم نیز حسینوارتر باشید و اگر از این بندهی خدا، بدی دیدهاید، عفوم کنید که با علیاکبر حسین(ع) در روز قیامت همنشین باشم. و تو ای مادر، ای رنج کشیده در روزگار برای فرزند خویش، شما برای تربیتام که در راه و هدف الله بود، زحمت زیادی کشیدی و مرا بر دو پایم استوار کردی؛ طلب آمرزش میکنم؛ چون که قلبم قادر به حرکت نیست، تا رنج محبّت شما را روی صفحه آورم ان شاء الله که شما در روز قیامت با فاطمهی زهرا مادر پهلو شکسته امام حسین (ع)، محشور شوید. و تو ای برادرم، ای الگو در زندگیام، برایم سرمشق بودی و اگر از من در طیّ این چند سال، بدی دیدی، مرا به بزرگواریتان ببخشید تا آن قلب رئوفی که نسبت به هم مهر و وفا داشتیم، در دلها همیشه زنده بماند. از شما نیز طلب آمرزش میکنم و همچنین از خانمتان، اگر هر بدی از من دیده است، مرا عفو کند. و از خواهران تکتک و از همسرانشان، طلب مغفرت و آمرزش میکنم، اگر کسی از من بدی دیده است، مرا ببخشد. و از طرف این حقیر از کلیّهی فامیلها و آشنایان و دوستان، طلب آمرزش کنید و بخواهید مرا عفو کنند. پدر جان، بعد از شهادتم درباره این فرزند کوچک هر اقدامی کردید، اختیار دارید و من کوچکترم که برای شما وصیت بنویسم و همه دارایی من به دست شما باشد و در کار خیر از آن استفاده کنید، در دعاهایی که در مساجد برگزار می شود شرکت کنید. مثل همیشه قرآن بخوانید و دعاگوی رزمندگان باشید. والسلام. قربانتان. فرزند حقیرتان رجبعلی کاظمی
وصیتنامه شهید:
با اعتقاد کامل به ولایت فقیه و رهبری قائد اعظم، حضرت امام خمینی (س) و منجی عالم بشریت، وصیتنامهی خویش را آغاز میکنم. .. تو ای پدر، ای مرد میدان، ای حبیب بن مظاهر، فرزند خود را با رضایت خویش که همان رضای خدا است، به میدان فرستادی که از اسلام و قرآن و ناموسش دفاع کند. پدر جان! زحمت کشیدی و از من جوان ساختی و روانهی میدان کردی؛ مانند آن لحظهای که امام حسین، علیاکبرش را سوار بر مرکب کرد و شمشیر برهنه به دست او داد، امّا با قلبی مالامال از عشق به خدا به میدان فرستاد و علیاکبرش به شهادت رسید؛ شما هم حسینوار همان گونه که تا به حال زندگی کردید، بعد از شهادتم نیز حسینوارتر باشید و اگر از این بندهی خدا، بدی دیدهاید، عفوم کنید که با علیاکبر حسین(ع) در روز قیامت همنشین باشم. و تو ای مادر، ای رنج کشیده در روزگار برای فرزند خویش، شما برای تربیتام که در راه و هدف الله بود، زحمت زیادی کشیدی و مرا بر دو پایم استوار کردی؛ طلب آمرزش میکنم؛ چون که قلبم قادر به حرکت نیست، تا رنج محبّت شما را روی صفحه آورم ... اگر کسی از من بدی دیده است، مرا ببخشد. و از طرف این حقیر از کلیّهی فامیلها و آشنایان و دوستان، طلب آمرزش کنید و بخواهید مرا عفو کنند. پدر جان، بعد از شهادتم درباره این فرزند کوچک هر اقدامی کردید، اختیار دارید و من کوچکترم که برای شما وصیت بنویسم و همه دارایی من به دست شما باشد و در کار خیر از آن استفاده کنید، در دعاهایی که در مساجد برگزار می شود شرکت کنید. مثل همیشه قرآن بخوانید و دعاگوی رزمندگان باشید. والسلام. قربانتان. فرزند حقیرتان رجبعلی کاظمی(تاریخ شهادت 66/1/21. در سن 16 سالگی
منابع:
http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2114
http://www.tashohada.ir/shohada_item/id,2303/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%B2.html?action=form&id=1
- ۰ نظر
- ۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۲:۴۲