شهید سید ابراهیم حسینی
چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۰۶ ق.ظ
بسم رب شهدا والصدیقین
سیدابراهیم حسینی در دهم خرداد ۱۳۴۱، در روستای زرجهبستان از توابع شهر آبیک دیده به جهان گشود. پدرش سیدحسن و مادرش قزبس نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. به عنوان سرباز ارتش عازم جبهه شد. بیست و هفتم مهر ۱۳۶۱، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که تمام انسانها را نعمتهایی فراوان داده است. ای خدای بزرگ! کارهایی که ما میکنیم، برای درهم کوبیدن کاخ ستمگران جهان است، که خود فرمودهای: «بر هر فرد مسلمان واجب است، جهاد کند» که ما هم در راه اسلام عزیز جهاد میکنیم، تا اسلام عزیز را به تمام جهان بفهمانیم. راهی که خدای بزرگ برای ما باز کرده است، همین راهی است که در «قرآن مجید» نوشته است: «همیشه پیروز هستند؛ چه در این دنیا و چه در روز قیامت». مردم مسلمان! گول یک عده خائن از خدا بیخبر را نخورید؛ اینها کسانی هستند که در زمان رسول اکرم (ص) هم بودهاند. کار آنها در زمان رسول اکرم (ص) هم همین زورگوییها بوده است، که رسول اکرم (ص) با زبان نرمی با آنها رفتار میکرد و آنها را به اسلام دعوت می کرد، که آنها قبول نکردند. خائنها، همیشه با اسلام عزیز کینه توزی و دشمنی دارند و وقتی رسول اکرم (ص) دیدند که آنها با هیچ زبانی قانع نمیشوند، با آنها جنگیدند. ای مردم مسلمان! بیدار باشید که اسلام در خطر است. من به پدر و مادرم وصیت میکنم که اگر من در راه اسلام عزیز شهید شدم، هیچ ناراحت نباشید و نگوییدکه چرا پسر من شهید شده است. پدر جان! پس از مرگ من، باید به شما تبریک بگویند، چرا که پسر شما در راه اسلام عزیز جان خود را فدا کرده است. پدر جان! «علی اکبر حسین» (ع)، در راه اسلام شهید شد. مگر ما از علی اکبر حسین (ع) جوانتر و عزیزتر هستیم؟ ما هیچ وقت از علی اکبر حسین (ع) بهتر نیستیم. پدر جان و مادر جان! اگر از من بدی دیدهاید، حلالم کنید. پدر جان! من از شما راضی هستم که مرا به این سن رساندهاید، تا من هم بتوانم در چنین جنگی شرکت کنم، که آرزوی من همین بوده است، تا در راه اسلام عزیز، جان و خون خود را فدا کنم. پدر جان! اگر کسی از من ناراحت است، او را راضی کنید؛ حتی اگر یک بچهی پنج ساله باشد. وصیت میکنم مرا در مسجد امامزاده علینقی (ع) دفن کنید. من به حرف رهبر بزرگ انقلاب اسلامی گوش دادم و به سوی جبههی جنگ آمدم، تا با مزدوران امریکا بجنگم و با کمک تمام سپاه اسلام، درخت امیدبخش اسلام را با خون خود آبیاری نمایم. درود بر تمام سربازان و سپاهیان پاسدار اسلام، که با خون خود، درخت اسلام را آبیاری میکنند. درود بیپایان بر رهبر انقلاب، امام خمینی (س) و زنده باد اسلام. «تا خون در رگ ماست / خمینی رهبر ماست»
سیدابراهیم حسینی ۲۵/۱۲/۱۳۶۰
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=815
مردم مسلمان! گول یک عده خائن از خدا بیخبر را نخورید؛ اینها کسانی هستند که در زمان رسول اکرم (ص) هم بودهاند.
خائنها، همیشه با اسلام عزیز کینه توزی و دشمنی دارند.