نشر آثار شهدا و رزمندگان آبیک

اللهم ارزقنا شهادت فی سبیل الحسین(ع)

نشر آثار شهدا و رزمندگان آبیک

اللهم ارزقنا شهادت فی سبیل الحسین(ع)

نشر آثار شهدا و رزمندگان آبیک

وصیت های شهدا و خاطرات رزمندگان را جهت انتشار به ما بفرستید.

شهید منصور رئیسى زیارانی (زیاران/ آبیک)

شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۴۱ ق.ظ

بسم رب شهدا والصدیقین






وصیت من این است که پیرو ولایت فقیه باشید و از آن تا سر حد جان دفاع کنید. همیشه پیرو رهروانى باشید که حق را مى‏گویند اگر چه تلخ باشد. و همیشه در مقابل سخن حق تسلیم باشید. براى ما، شهیدان گریه نکنید که خدا فرموده است: «ولاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل اله امواتا، بل احیاء عندربهم یرزقون.» «مپندارید آنان که در راه خدا کشته شده شهید هستند، بلکه آنان زنده و نزد پروردگارشان روزى مى‏خورند.» من راهم را انتخاب کرده‏ام و از کشته شدن در راه هدف مقدسى که دارم، هراسى به دل راه نخواهم داد.
...ما در عاشوراها مى‏گفتیم: اى حسین! اى کاش در صحراى کربلا بودیم و از تو پشتیبانى مى‏کردیم و به یارى تو مى‏آمدیم و در مقابل یزید مى‏ایستادیم. حالا هم حسین است و هم کربلا و هم مبارزه. باید آنچه را که شعارش را مى‏دادیم، عمل کنیم، باید ما نشان دهیم که مقلد روح‏الله هستیم. باید ثابت کنیم که پیروان راستین مکتب اسلام هستیم.
قسمتی از وصیت نامۀ  شهیدمنصور رئیسى(زیارانی ) تاریخ شهادت ،61/1/4، محل شهادت :شوش
نقل از پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین(خط سرخ)



این شهید بزرگوار در روز پنجم تیر ماه سال ۱۳۴۴، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش اصلان‌خان و مادرش طبابه‌خانم نام داشت. دانش‌آموز دوم متوسطه بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. در روز چهارم فروردین ماه سال ۱۳۶۱، در شوش بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. فرازهایی از وصیتنامه : بسم الله الرحمن الرحیم. «هل من ناصرا ینصرنى». با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامى ایران امام خمینى و درود بر امت حزب‏الله و همیشه بیدار ایران وصیت من این است که پیرو ولایت فقیه باشید و از آن تا سر حد جان دفاع کنید. همیشه پیرو رهروانى باشید که حق را مى‏گویند اگر چه تلخ باشد. و همیشه در مقابل سخن حق تسلیم باشید. براى ما، شهیدان گریه نکنید که خدا فرموده است: «ولاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل اله امواتا، بل احیاء عندربهم یرزقون.» «مپندارید آنان که در راه خدا کشته شده شهید هستند، بلکه آنان زنده و نزد پروردگارشان روزى مى‏خورند.» من راهم را انتخاب کرده‏ام و از کشته شدن در راه هدف مقدسى که دارم، هراسى به دل راه نخواهم داد. راه من، راه مسلمانان صدر اسلام، راه حسین، و راه اصحاب حسین است. انسان باید هدف داشته باشد، چون همه موجودات به سوى هدف مشخصى در حرکتند. پس نباید بى‏هدف از دنیا برویم هدف ما الله است. راه و رسم زندگى را بر طبق دستوراتى که به وسیله پیغمبران فرستاده براى ما استوار کنیم. حسین جنگید و کشته شد، و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجیح داد که فرمود: «لا ارى الموت السعاده» دست از روحانیت و امامتان برندارید که این روحانیت بود که اسلام را زنده نگه داشت. اگر اسلام دست ملى‏گرایان خاک پرست و لیبرال بود، تا به حال از بین رفته بود و هیچ اثرى از آن نبود. بله، ما باید به نداى حسین(ع) پاسخ دهیم. امام حسین در روز عاشورا فریاد برآورد که: «هل من ناصرا ینصرنى»: «آیا کسى هست مرا یارى کند؟» مگر او نمى‏دانست که در میان همه کفار کسى نیست تا به او کمک کند؟ پس چرا این سخن را بر زبان آورد، این سخن را صرفا به خاطر آن زمان بر زبان نیاورد، بلکه براى ما که در این قرن زندگى مى‏کنیم و براى تمام اعصار و قرون و همه مردم بر زبان آورد، که بعد از من کسى هست که دین خدا را یارى کند. پس، مخاطب ما هستیم و باید به نداى حسین، آموزگار آزادى و عدالت و مظهر حق و حقیقت پاسخ مثبت دهیم و بگوییم با همین «لبیک لبیک»که شنیدیم و براى پشتیبانى تو و دین و زمینه فراهم کردن براى ظهور حضرت مهدى(عج) برخاستیم و آماده جهاد و شهادتیم تا علیه دشمن کافر بجنگیم که همانا، موعدش فرا رسیده است. ما در عاشوراها مى‏گفتیم: اى حسین! اى کاش در صحراى کربلا بودیم و از تو پشتیبانى مى‏کردیم و به یارى تو مى‏آمدیم و در مقابل یزید مى‏ایستادیم. حالا هم حسین است و هم کربلا و هم مبارزه. باید آنچه را که شعارش را مى‏دادیم، عمل کنیم، باید ما نشان دهیم که مقلد روح‏الله هستیم. باید ثابت کنیم که پیروان راستین مکتب اسلام هستیم.پیرو مکتب بودن تنها نماز خواندن و روزه گرفتن نیست، ما نمى‏گوییم که اینها را انجام ندهیم که صد درصد باید انجام بدهیم ولى باید در کنار آن مبارزه باشد. مبارزه با جهل، مبارزه با نفس اماره، مبارزه با دشمن، مبارزه با بى‏تفاوتى که یکى از آنها که مهمترین هم مى‏باشد جدا شدن هر ملتى از بزرگانش مى‏باشد، مثلاً من بگویم: «به من چه» و آن بگوید: «به من چه» و آن دیگرى هم همین طور، و هر کس بگوید: (به عمل خودش) نه، این درست نیست. باید در جامعه امر به معروف و نهى از منکر باشد که یک وظیفه است. انسان اگر دشمن درون را کشت، دشمن خارجى کارى از پیش نمى‏برد. انسان مسلمان باید تا زنده است تلاش و کوشش کند وگر نه مى‏گندد، به مصداق این شعر که مى‏گوید: ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسایش ما در عدم ماست. انسان مسلمان، همیشه در تلاش است کوشش، در هرمکان و زمانى که باشد برایش فرق نمى‏کند. خوب، بس است دیگر سرتان را درد نیاورم. بعد از شهادتم این وصیت‏نامه را درمجلس ختمم بخوانید، این بدان جهت است که دشمنان اسلام بدانند، من چشم و گوش بسته به دیدار مرگ نرفته‏ام، بلکه آگاهانه مرگ سرخ را برگزیده‏ام تا اسلام و مکتبم را یارى کرده باشم و اینکه به نداى امامم پاسخ داده باشم. والسلام علیکم و رحمه‏اله و برکاته. منصور رئیسى




منابع:
http://www.negahmedia.ir/mob/media/show_video/74368


مگر
امام حسین در روز عاشورا نمی‏دانست که در میان آنهمه کفار کسى نیست تا به او کمک کند؟ پس چرا (هل من ناصرا ینصرنى) را بر زبان آورد،سخن ایشان برای تمام اعصار بود، پس مخاطب ایشان ما هم هستیم و باید به نداى حسین،لبیک بگوییم.
من چشم و گوش بسته به دیدار مرگ نرفته ‏ام، بلکه آگاهانه مرگ سرخ را برگزیده ام

من چشم و گوش بسته به دیدار مرگ نرفته ‏ام، راهم را انتخاب و از کشته شدن در راه هدف مقدسى که دارم، هراسى به دل راه ندارم.
شهید منصور رئیسی زیارانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی