نشر آثار شهدا و رزمندگان آبیک

اللهم ارزقنا شهادت فی سبیل الحسین(ع)

نشر آثار شهدا و رزمندگان آبیک

اللهم ارزقنا شهادت فی سبیل الحسین(ع)

نشر آثار شهدا و رزمندگان آبیک

وصیت های شهدا و خاطرات رزمندگان را جهت انتشار به ما بفرستید.

۱۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابیک» ثبت شده است

بسم رب شهدا والصدیقین






زندگینامه شهید :

در سال 1336 در قریه آسکان از توابع طالقان در خانواده¬ای مذهبی و تنگدست کودکی چشم به جهان گشود که همانگونه که درخواب دیده بودند او را عیسی نامیدند دوران کودکی او نیز پرثمر بود چون قرآن را نزد پدر خود فرا گرفت در سن هفت سالگی به مدرسه رفت دوران تحصیل ابتدایی او با مهاجرت های ناخواسته همراه بود . در شش سال ابتدایی چهار ماه مهاجرت از روستایی به روستای دیگر صورت گرفت و این مهاجرت¬ها در این مقطع سن برای ایشان بسیار سخت بود.

در دوران راهنمایی نیز دو بار مهاجرت پیش آمد تا اینکه این دوران نیز با موفقیت بپایان رسید. سال اول دبیرستان را در تهران روزها به کار مشغول بودند و شبها به تحصیل بعد از آن به شهر نظرآباد نقل و مکان نمودند و تا پایان دوره متوسطه در این شهر به کسب علم و دانش پرداختند به علت اینکه تک فرزند پسر خانواده بودند از خدمت نظام معاف شدند و در همان سال در کنکور سراسری پذیرفته شدند ، ولی به علت اشتباهی که در تنظیم کارت صورت گرفته بود از تحصیل در دانشگاه آن سال محروم شدند.اوج مخالفتهای مردم بر ضد حکومت پهلوی و جنگ تحمیلی ایران جوانان ایرانی را بیش از پیش مقید به اسلام و مملکت نمود. در سال 1360 در سنگر آموزش و پرورش به کار مقدس معلمی مشغول شد ضمن تدریس در دانشگاه رشته ادبیات عرب نیز قبول شد. او از سال 1359 در جنگ شرکت کرد و در تاریخ 18/1/1366 به فوز عظیم شهادت نایل آمد و به نوجوانان میهن اسلامی پیامی داشت که این همه مشقت زندگی او را از سنگر علم بازنداشت وعلم هم او را از جهاد در راه خدا و سرانجام با شغل معلمی و با کتاب دانشجویی لباس پاسداری به لقاءا.. پیوست و چهار فرزند نیک از ثمره ازدواج خود به یادگار باقی گذاشت.

1


شرکت در تظاهرات علیه رژیم سابق ، پخش اعلامیه و نوار و کتابهای سیاسی به روستا و ارشاد مردم ـ شرکت در بسیج و آموزش اسلحه به افراد.

د: ویژگیهای بارز اخلاقی(با ارائه نمونه رفتاری):

دلجویی و محبت از خانواده¬های اسرا و شهدا و رسیدگی به وضعیت مالی و معنوی و محرومین از طریق کمیته امداد امام خمینی (ره) پرداخت خمس و زکوه مال خود هرچند که ناچیز بود. در سر سال.

2ـ فرازهایی از وصیت نامه:

با سلام و درود بیکران به خانواده والامقام پدر ومادر عزیزم که زحمت فراوانی جهت تعلیم و تربیت این حقیر کشیده¬اید ، امیدوارم که با استعانت از خداوند قادر و متعال در فراقم صبر کنید و این بنده عاصی الهی را از صمیم قلب حلال کنید. میدانم که بار عظیمی را بر دوش شما قرار داده¬ام که عمل به آن سخت و مشکل است باید بدانید که خانواده همه شهدا خصوصا سالار و سرورمان امام حسین(ع) بسیار سختی کشیده¬اند ولی بخاطر خدا و اسلام تحمل نمودند ، شما نیز صابر باشید ، که خداوند صابران را دوست دارد . مبادا به اسلام پشت کنید و به احکام آن بی توجه باشیم و مانند کوفیان حسین (ع) را تنها بگذاریم امام امت را یاری کنید . در غیر  آن هیچ جوابی در پیشگاه خداوند ندارید میدانم که حفظ اسلام مشکل است باید به فکر روزی باشیم که سختی آن قابل تحمل و مقدور نیست.

وصیت نامه

بنام آنکه هستی از اوست و جهان دانان را بیهوده نیافرید با درود و سلام بر پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد و درود و سلام بر انبیا الهی و سلام بر امامان معصوم و درود و سلام بر ارواح پاک و مقدس شهدا خصوصا سالار و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین که با ایثار جان و مال و زن و فرزند از دین مقدس اسلام دفاع نمود و در این راه آنچه داشت فدا نمود تا اسلام بماند و احکامش جاری شود. آن روز حسین (ع) و یارانش با خونشان از اسلام و قرآن پاسداری نمودند و امروز بر تک تک ما لازم است که با تمام وجود از آن دفاع کنیم اگرچه در این راه جان ببازیم و به خون خود غلطان شویم درست است که جان شیرین است و فرد فرد این اجتماع ارزشمند است لیکن اسلام از همه ما برتر و ارزشمندتراست مبادا خدای ناخواسته به اسلام پشت کنیم و به احکام آن بی توجه باشیم و مانند کوفیان حسین (ع) را تنها کنیم و امام امت را یاری نکنیم در آن صورت هیچ جوابی فردا در پیشگاه الهی نداریم میدانم حفظ اسلام مشکل است و سختی زیادی دارد از جمله پذیرفتن شهادت فرزند و پدر و یا همسر لیکن سختی آن جهان بسیار مشکلتر از این جهان است باید به فکر روزی باشیم که سختی آن قابل تحمل و تصور نیست از خدا غافل نباشید و از او بخواهیم که به شما توفیق اطاعت از رهبری و دفاع از اسلام را عنایت فرماید به وظائف مهم خود آگاه باشید و به آن عمل کنید به نماز و سایر واجبات اهمیت بیشتری دهید جبهه و جنگ را فراموش نکنید به معنویت خود بیشتر توجه کنید اما کسانی که در این زمان یا بی تفاوت هستند و یا خدای ناکرده مخالف باید قدری فکر کنند و چشم خود را باز نمایند تا از پرتو نورانی اسلام بهره¬مند شوند و از راه انحرافی که در پیش دارند دست بردارند و در طریق مستقیم الهی قدم بگذارند. تا در دنیا و آخرت سعادتمند شوند در خاتمه امیدوارم که خداوند از همه ما اعمال ما را بپذیرد و به ما توفیق جهاد و شهادت در راهش را عطا فرماید که بالاترین و ارزشمندترین مرگها شهادت است و از دوستان و آشنایان و فامیلها و همکاران و دانش آموزان عزیزم و استادان گرامیم عاجزانه درخواست حلالیت نمودم و امیدوارم که بیشتر و بهتر از گذشته از جمهوری اسلامی دفاع نمایند در سنگر مدرسه تلاششان این باشد که فرزندان این جامعه را با اسلام و احکامش آشنا کنند و در پشت جبهه با مخالفین اسلام با شدت برخورد نمایند و در بین خود مهربان باشید و در خاتمه همه شما عزیزان را به خدا سپرده و به فتوای الهی سفارضش مینمایم و امیدوارم که این راه سرخ حسین(ع) را حسین وار بپیمایید و این شعار خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار را فراموش نفرمایید.


https://www.farsnews.ir/news/13940224000125
https://www.golzar.info/163163

https://vahidmajidi.com/%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%B9%D9%84%DB%8C



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین







جـزئیات شـهادت
تـاریخ شـهادت :
۱۳۶۱/۰۲/۰۱
کـشور شـهادت :
ایران
مـحل شـهادت :
سردشت
عـملیـات :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
نـحوه شـهادت :
در اثر اصابت ترکش




دو برادر ، دو همرزم
اردشیر حاجی‌سیاری، دوم فروردین ۱۳۴۲، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش علی‌اکبر، فروشنده بود و مادرش نظیره نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. یکم اردیبهشت ۱۳۶۱، در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار او در بهشت زهرای شهر تهران واقع است. برادرش فریبرز نیز به شهادت رسیده است. فریبرز حاجی سیاری، ششم اسفند ۱۳۴۳، در شهر کرج به دنیا آمد. پدرش علی‌اکبر، فروشنده بود و مادرش نظیره نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. پاسدار بود. چهارم تیر ۱۳۶۶، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک قرار دارد. برادرش اردشیر نیز به شهادت رسیده است.


https://qazvin.navideshahed.com/fa/news/443640/

https://www.golzar.info/185722/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C/






  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین







شهید ، رحمت‌الله مهدی‌بیگی سوم اردیبهشت ۱۳۴۱، در روستای محمودیان از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش عین‌الله، کشاورزی می‌کرد و مادرش مهربانو نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. ازدواج کرد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دوازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیتنامه شهید:
شهید، رحمت الله مهدی بیگی: من به خاطر دین و مملکت خود به جبهه می روم تا از دین اسلام دفاع کنم و شهید شدن در راه خدا افتخارآمیز است؛ پس شما هم شُکر کنید و راهم را ادامه دهید؛ خصوصاً از مادرم می خواهم برای من گریه نکند و به پسر شهیدش افتخار کند. (۱۷۴۲۲۶۸)

منابع:
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=671
https://qazvin.navideshahed.com/fa/news/454787



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین








شهید علیرضا بنی‌تبار، سی و یکم خرداد ۱۳۴۹، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش وجیه‌الله و مادرش مه‌جبین نام داشت. دانش‌آموز سوم متوسطه در رشته اقتصاد بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۴پس از تفحص در بهشت زهرای زادگاهش به خاک سپرده شد.



منابع:

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2054

https://vahidmajidi.com/%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D9%88%D8%AC%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D9%87




  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین







شهید "شاهرخ محرابی" 20 ساله و پاسدار بود که در جبهه‌ها مقابل دشمنان سرسخت ایستاد و تا پای جان از آرمان‌های انقلاب اسلامی دفاع کرد.


شهید شاهرخ محرابی، یکم دی ۱۳۴۷ در روستای امیرنان از توابع طالقان – استان البرز به دنیا آمد و پدرش خلیل، کشاورز بود و مادرش حکیمه نام داشت.

این شهید بزرگوار در راهپیمایی‌هایی که علیه رژیم شاهنشاهی در روستا برپا می‌شد حضور فعالی داشت و کمک حال پدر در کار کشاورزی بود.

وی تا کلاس دوم راهنمایی در روستای امیرنان تحصیل کرد و سال 1363 به همراه خانواده از طالقان به آبیک مهاجرت کرد و سوم راهنمایی را در مدرسه شریعتی این شهرستان ادامه تحصیل داد. 

شهید محرابی بعد از تحصیل، جهت کمک مالی به خانواده در یک شرکت مشغول به کار شد و تقریبا بعد از دو سال فعالیت، جهت خدمت مقدس سربازی از طریق سپاه پاسداران آبیک به عنوان پاسدار وظیفه داوطلب شد.

ایشان پس از آموزش در منطقه دزفول شوشتر در سال 1366 به جبهه اعزام شد، در جبهه‌ها مقابل دشمنان سرسخت ایستاد و تا پای جان از آرمان‌های انقلاب اسلامی دفاع کرد. 

وی سرانجام بیست و پنجم مرداد ۱۳۶۷ در شیخ‌محمد عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک واقع است.
 

منابع:
https://qazvin.navideshahed.com/fa/news/485450
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2594










  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین





شهید سیدفرزین شریعت‌پناهی،  چهاردهم شهریور ۱۳۴۵، در شهر میانه دیده به جهان گشود. پدرش علینقی و مادرش ثریا نام داشت. دانش‌آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سیزدهم آبان ۱۳۶۲، در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه و شکم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک واقع است.



https://qazvin.navideshahed.com/fa/news/441839
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=876



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین






نام :سیدمرتضی
نام خانوادگی : قانع سیدی
نام پدر : سیدعلی اکبر
تاریخ تولد : 1343/04/05
محل تولد : البرز - ساوجبلاغ
مذهب : اسلام - شیعه
تاریخ شهادت : 1362/09/15
محل شهادت : ماووت
شغل : کشاورز


منابع:
https://yadcode.ir/%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%AF%D9%87-%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C/ad/,10/,7955.html

https://www.golzar.info/print2/?shahid_id=162712

  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین









نام فیاض بابالو
نام پدر اباذر
نام مادر مریم
محل شهادت مریوان

محل تولد زنجان - نور آباد تاریخ تولد ۱۳۵۱/۰۱/۰۱
محل شهادت مریوان تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۱۲/۰۴
استان محل شهادت کردستان شهر محل شهادت مریوان
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات دوم راهنمائی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید زنجان - خدابنده - نور آباد







http://tashohada.ir/index.php?action=shohada_item&id=1756

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2030




  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین














برادران شهید ملک حسین معروف و عبدالحسین معروف
 
وصیتنامه شهید

بسمه تعالی
وصیتنامه شهید ملک حسین معروف
پس از سلام خدمت پدر عزیزم ، از خداوند بزرگ برای شما پدر عزیز و رنج دیده طول عمر و سلامتی خواهانم .
پدر جان من به یاری خداوند بزرگ وارد جبهه جنگ حق علیه باطل می شوم و امیدوارم قبل از آنکه من شهید شوم خداوند بادست من دشمنان اسلام را به نابودی بکشاند و پدر عزیزم در این نبرد که فرمانده ما حضرت بقیه ا.. اعظم امام زمان (عج) است این پیام را خود حضرت برای ما به وسیله یکی از برادران پاسدار که سید هم هست و یکی از سربازان امام زمان (عج) است فرستاده است این برادرمان امام را خواب دیده بود امام خمینی (ره) را گفته بود آقا بچه ها می خواهند حمله کنند . امام زمان (عج) به امام خمینی (ره) فرموده بود من خودم از حمله خبر دارم و از اینکه چند روز عقب افتاده ناراحتم و در حمله من و سرورم امام زمان (عج) هستیم . آری پدر جان من در رکاب امام زمان (عج) به شهادت می رسم و می دانم در آخرین لحظه عمرم امام زمان (عج) بالای سرم می آید و ما که امام زمان (عج) داریم هیچ غمی نداریم ، پدر عزیز آیا افتخار نمی کنی که فرزندی در رکاب امام زمان (عج) شهید بدهی پدر عزیزم اگر ممکن است برای من گریه هم نکنید و بجای اینکه برای من گریه کنید برای امام و سرورم حسین و یارانش گریه کنید برای این همه زنهای شوهر از دست داده و برای بچه های پدر از دست داده و نیز برای فرج هر چه زودتر امام زمان (عج) گریه کنید برای بهشتی ، مطهری ، منتظری ، رجایی ، باهنر و برای دل سوخته رهبر گریه کنید برای یاران پیامبر در ایران که بدست ضد خدا در آتش زنده زنده می سوزانند گریه کنید .
پدر جان به جان امام زمان (عج) وقتی دارم این نامه وصیت را می نویسم خیلی خوشحالم پدر جان می دانم دارم بسوی خدا می روم پدر عزیز من هر وقت در جبهه هستم خیلی بیشتر به خدا نزدیکتر می شوم ای کاش بودی و از این همه عشق که برای امام زمان (عج) می ورزند برخوردار بودی پدر جان دیگر تمام می کنم اما خیلی چیزها هست که دیگر وقت نیست بنویسم .
مرا در بهشت زهرا کنار شهیدان به خاک بسپارید و بجای اسمم محمد حسین روی سنگ تاریخ بنویسید می خواهم اسم بزرگوار حضرت پیامبر را داشته باشم با سلام به شما برادرانم و زن برادرانم و برادر زاده هایم و خواهرانم امیدوارم که از من ناراحتی نداشته باشید و مرا حلال کنید و برایم از خداوند بزرگ طلب آمرزش کنید و برای اسلام خدمتگذار باشید و برای فرج امام زمان (عج) دعا کنید و نماز را سبک نشمارید و لحظه ای از آن غافل نباشید و برای از دست دادن من و امثال من سستی بخودتان راه ندهید بلکه هدفتان اسلام باشد و خودتان را کاملاً برای بازگشت به سوی خدا آماده کنید . نکند خدای نا کرده مال دنیا یا چیزهای دیگر شما را فریب دهد همچنین از تمام دوستانم حلال خواهی می طلبم و امیدوارم که مرا می بخشید و برادرانی که گول این سازمانهای منافق را خورده اند می خواهم که برگردند به دامن پر مهر اسلام و کمی فکر کنند و بدانند انا لله و انا الیه راجعون دیگر عرضی ندارم در ضمن من دو سال نماز و دو سال و نیم روزه قضا دارم اینطور که معلوم است ارتش مقداری پول می دهد البته طلبکار می باشم وقتی آن پول را آوردند یک نفر را اجیر بگیرید و به آن پول بدهید تا جبران کند تا آنجا که ممکن است والسلام علیکم و رحمه ا.. و برکاته . محمد حسین معروف
ما برای اسلام می جنگیم و مکتب ما و هدف ما اسلام است رهبر ما هم امام زمان (عج) است کسانی که مکتب و هدفشان اسلام باشد و رهبرشان امام زمان (عج) شکست نخواهند خورد. ان شاءا..
من خودم با کمال رضا و با کمال میل قدم به میدان جنگ و جهاد می گذارم امیدوارم خداوند مرا لایق شهادت بگرداند ای اهل ایمان در پیشرفت کار خود صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز توسل جوئید که خدا یاور صابران است و آن کس را که در راه خدا کشتند مرده نپندارید بلکه او زنده ابدی است و لیکن شما این حقیقت را در نخواهید یافت و البته شما را به سختیها ، جان ترسی و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازمائیم و بشارت و مژده آسایش از آن صابران است آنانکه جان به حادثه سخت و ناگوار دچار شوند صبوری پیشه سختیها گرفته و گویند بفرمان خدا آماده و به سوی او رجوع خواهیم کرد آن گروهند مخصوص بدرود و الطاف الهی و رحمت خاص خداوند و آنها به حقیقت هدایت یافتگانند . سوره مبارکه بقره آیه 152 تا 157
والسلام علیکم و رحمه ا.. و برکاته .




http://ghabeshgh.ir/?ctl=photos&act=view&id=45451#pic_block

http://sajedin-rey.ir/%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85-%D9%85%D9%87%D8%B1/%D9%85%D9%84%DA%A9-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%88%D9%81/

https://yadcode.ir/%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%AF%D9%87-%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C/ad/,10/,1049.html

تا فراموش نکرده ام مینویسم که بر طبق نظر علما حتی بر شهدا حق الناس بخشیده نمیشود پس از همه دوستان اقوام بستگان و نمازگزاران مسجد برایم حلالیت طلب کنید.



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین






شهید عیسی قنبری، نهم آذر ۱۳۴۵، در شهر میانه به دنیا آمد. پدرش شکر و مادرش صدف نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ژاندارمری خدمت می‌کرد. چهاردهم تیر ۱۳۶۳، در چناره مریوان دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک واقع است.




http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1146
https://shohadanaja.com/shahid/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%8A%D8%B3%DB%8C-%D9%82%D9%86%D8%A8%D8%B1%DB%8C
http://tashohada.ir/shohada_item/id,761/%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C.html




  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین











  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین




شهید محمداسماعیل ذوالفقاری، نهم شهریور ۱۳۱۲، در روستای قشلاق از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش عبدالحسین و مادرش خدیجه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. کارگر شرکت بود. ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله به پاها، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیتنامه شهید، محمد اسماعیل ذوالفقاری:
شهادتْ از دانشگاه حسین(ع) است و ما هم امر رهبر را واجب کفایی دانستیم؛ همان طوری که عاشقْ معشوق را دوست دارد، ما هم از دل و جان می پذیریم. خدایا! تو پشت مَنی در هر سختی و امید مَنی در هر گرفتاری و ذخیره ی مَنی در هر اَمری که برایم پیش آید... تو ولی نعمت مَنی و معبود منی؛ مرا به خودم وامَگذار حتی به یک چشم به هم زدن. به نام خداوند ذات یکتا در زیارت عاشورا می خوانیم: «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم»؛ یعنی یا ابا عبدالله الحسین(ع) من تا قیامتْ سِلم و صُلحمْ با هر که با شما صلح است و در جنگ و جهادم با هر که با شما در جنگ است. ای برادران! ساعتی کوکب بختْ یاری نمود و دست توانای راستین اسلام از سرزمین ایران طلوع نمود؛ یعنی ابراهیم زمان، خمینی بزرگ، معین مستضعفان و کوتاه کننده ی دست ستمگران، خورشیدوار نورش عالَم را فرا گرفته است؛ پس اکنون همه ی شما زُهیر وار، همان طوری که او به یاری حسین(ع) شتافت، شما هم به یاری ابراهیم زمان بشتابید و خون شهدا را پاسداری کنید و به یاری مظلومان بشتابید و با ستمگران بجنگید. الهی که خُرسند و رستگار باشید. (۱۳۱۱۱۵۸) محمداسماعیل ذوالفقاری


منابع:

https://qazvin.navideshahed.com/fa/news/447403

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1549

http://tashohada.ir/index.php?action=shohada_item&id=1619




  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین









محل تولد تبریز تاریخ تولد ۱۳۴۵/۰۳/۰۱
محل شهادت سومار تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۲۳
استان محل شهادت کرمانشاه شهر محل شهادت قصرشیرین
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۰ تعداد دختر ۱
تحصیلات خواندن ونوشتن رشته -
عملیات
سال تفحص
محل کار
بنیاد تحت پوشش
http://tashohada.ir/index.php?action=shohada_item&id=1527

https://ajashohada.ir/MartyrDetails/29016/

http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1865



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین





سپهری، رمضانعلی: بیست و ششم بهمن ۱۳۴۰، در روستای قشلاق از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش غلامعلی، کارگر بود و مادرش پروانه نام داشت. تا دوم ابتدایی درس خواند. او نیز کارگر بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۲، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش کرمعلی نیز به شهادت رسیده است.



منابع:


http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=861

https://qazvin.navideshahed.com/fa/news/443050/

http://qazvin.irib.ir/-/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1%DB%8C



وصیتانه شهید، رمضانعلی سپهری:

این وصیت نامه را با صحت و سلامتی کامل در مورخ ۲۶/۱۱/۶۲ نوشتم. خداوند بزرگ را شُکر می کنم و سپاسگزارم که مرا به راه مستقیم راهنمایی کرد؛ که این راه، راه انبیا است. خدایا! تو را شُکر می گویم که کمکم کردی به جبهه حق علیه باطل بیایم تا جانم را نثار دین اسلام کنم. ای خدای بزرگ! گر چه در جهاد اکبر ضعیف بودم؛ اما کمکم کن تا در جهاد اصغر پیروز شوم و امیدوارم این خون ناقابل را از بنده حقیرت بپذیری. امام را تنها نگذارید و گوش به فرمان امام خمینی، رهبر انقلاب باشید. حرف امام، همان حرف انبیا است. خانواده های شهدا را فراموش نکنید؛ این خانواده های شهدا بودند که این انقلاب را به پیروزی نهایی رساندند و فرزندان خود را فدا کردند؛ پس قدر این آزادی گرانبها را بدانیم. دین اسلام، دین مبارزه با فساد و کافران است و از صدر اسلام تاکنون هم این طور بوده است و باید ما هم پیرو امامان عزیز و گوش به فرمان ولی فقیه باشیم. فامیل ها، همسایگان و همشهریان محترم! من به شما خیلی بدی کردم و غیبت شما را نمودم؛ پس مرا حلال کنید و به بزرگی خودتان ببخشید. باید راه شهیدان را ادامه دهیم تا در آخرت جواب گوی آنان باشیم و اگر ما به بلندترین نقطه کوه هم برویم، مرگ به سراغ مان خواهد آمد؛ پس چه بهتر مرگ مان در راه خدا و شهادت باشد. برادر شهیدم، کرم جان! من آمدم به دیدارت؛ همان طور که در خواب گفتی رمضان بیا، آمدم! پدر و مادر ارجمند، گرامی و عزیز! یک وقت نباشد شما پس از شهادت من ناراحت باشید؛ نه! نباید ناراحت باشید و باید افتخار هم بکنید که کاری برای اسلام کرده اید. امام حسین(ع)، زن و فرزند و زندگی و جان خود را فدای اسلام عزیز کرد؛ پس اگر ما پیروی از امام عزیز می کنیم، باید عمل هم داشته باشیم؛ شهید شدن در راه خدا افتخار است. مادر جان! شیرت را بر من حلال کن و مرا ببخش که از اول بچگی ام تا به این سن، غیر از بدی هیچ کار خوبی برای شما نکردم؛ مرا به بزرگی خودت ببخش. همان طور که کَرم جان را سرافراز کردید، مرا هم سرافراز کنید. خداوند از شما راضی باشد؛ -ان شاء الله. این طور که مردم از شما در رابطه با شهادت کَرم تعریف کردند، جا دارد باز هم همان کاری را که برای کَرم کردید، برای من هم انجام دهید. پدر جان! شما هم از من راضی باش. برای شما هم هیچ کار خوبی نکردم؛ پس از شهادت من زیاد ناراحتی نکن. متشکرم؛ صبور باشید و صبر داشته باشید. برادر جان! در مدت ۲۲ سال عُمرم به شما هم خوبی نکردم. شما هم باید همان طوری که کَرم جان شهید شده بود روحیه داشتی، همان روحیه را از دست ندهی و صبر داشته باشی، که می دانم صبر داری. مرا ببخش و حلالم کن. متشکرم؛ خداوند از شما راضی باشد. خواهر مهربانم! شما هم مرا حلال کن؛ چون شما بر گردن من حق زیادی داشتی؛ ولی من هیچ کار خوبی برای شما انجام ندادم. شما به بنده زیاد خوبی کردی و در عوض من به شما خوبی نکردم؛ مرا حلال کن. زن داداش! مرا حلال کن. واقعاً سید هستی! سید پیغمبری و خوب، دلسوز و مهربان. همسر مهربانم! بعد از شهادت بنده حقیر، می توانی به موازین اسلامی خود عمل و ازدواج کنی. باید به دستورات دین اسلام عمل کرد. من از شما خیلی راضی هستم. امیدوارم از بنده حقیر راضی باشی و پیام من به شما این است: زیاد ناراحتی نکن و از طرف من از برادرها و خواهرهایت عذرخواهی کن که اگر بدی به آن ها کرده ام، مرا ببخشند. صبر داشته باش. مرا پیش برادرم دفن کنید. خواهرانم! از شما یکی یکی درخواست دارم نماز و روزه خود را فراموش نکنید و امام را دعا کنید و راه شهیدان را ادامه دهید.۱ (۱۳۸۷۸۷۷) رمضانعلی سپهری


  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین








تورنگ، قاسم: دوازدهم آذر ۱۳۴۵، در روستای قزانچال از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش خانمراد، کشاورز بود و مادرش طوبا (فوت۱۳۵۸) نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و سوم تیر ۱۳۶۷، در بیات توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.

بیوگرافی

نام قاسم تورنگ
نام پدر خانمراد
نام مادر طوبی
محل شهادت منطقه بیات


http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2663
http://tashohada.ir/shohada_item/id,2932/%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85.html





  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین






بیوگرافی
محمدقلی نبی‌لو دیشیری، هفتم مرداد ۱۳۴۴، در روستای دیشیر از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش نظامعلی و مادرش زرین‌تاج نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و ششم فروردین ۱۳۶۵، در زبیدات عراق به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.
نام محمد قلی نبی لودیشیری
نام پدر نظامعلی
نام مادر زرین تاج
محل شهادت زبیدات

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1787

منصور فرهنگیان در گفتگو با خبرنگار مهر اظهارداشت: یادواره ۹ شهید جاوید الاثر شهرستان آبیک در مسجد امام جعفرصادق (ع) آبیک برگزار می شود و آیت الله عابدینی امام جمعه قزوین سخنران این مراسم خواهند بود.

وی یادآور شد: ۹ شهید جاویدالاثر شهرستان آبیک در مناطق جنگی دشت عباس، دهلران، دزفول، ابوغریب، سردشت، فکه و زبیداد به شهادت رسیده اند.

این مسئول تأکید کرد: چنگیز بهرامی زیارانی در منطقه دشت عباس، غلامحسین پور فلاح در منطقه دهلران، قاسم تورنگ در منطقه دهلران، لطفعلی رشیدی در منطقه دزفول، جمشید شفیعی در منطقه ابوغریب، اکبر صفی صمغ آبادی در منطقه سردشت، کامران ماسوله در منطقه فکه، محمدقلی نبی لو در منطقه زبیداد و بهمن بیگی زاده در منطقه مجنون به شهادت رسیده اند.

https://www.mehrnews.com/news/2513965



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین








دشتدار، سیروس: یکم خرداد ۱۳۴۴، در روستای کاظم‌آباد از توابع شهر کرج به دنیا آمد. پدرش مسلم، کشاورز بود و مادرش زری نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۸۰ پس از تفحص در گلزار شهدای شهر آبیک به خاک سپرده شد.



بیوگرافی

ام سیروس دشتدار
نام پدر مسلم
نام مادر زری
محل شهادت ام الرصاص

منابع:

http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1661
http://tashohada.ir/shohada_item/id,2115/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%A8%DB%8C.html






شهید، سیروس (مهدى) دشتدار: خداوندا! مرگم را شهادت در راهت و زیر پرچم پیامبرانت و با اولیا و دوستانت قرار بده. حمد و سپاس، خداوندى را سزاست که به من قدرت تفکر همراه با سعادت اخروى داد تا بتوانم حق را پیدا کنم و خود را در آن مسیر، با آزادى و آگاهى کامل بیفکنم و به ما نعمت رهبرى -که بزرگ ترین نعمت الهى است- هدیه کرد تا راه پیغمبران را به ما نشان دهد. سالیان درازی بود که در دشت هاى داغ و سوزان و خونین کربلا، اسلحه غرق در خون ابا عبدالله الحسین(ع) افتاده و منتظر بازوانى قوى و متعهد و حُر مانند بود؛ اما تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کسى را یاراى در دست گرفتن قبضه اسلحه نبود که ناگهان در عالم بشریت، جرقه اى در کشور ایران زده شد و مردى از تبار وفاداران به ابا عبدالله الحسین(ع) همچون ماه تابان و راهنمایى الهى و کوهى استوار و شکست ناپذیر، ظاهرگشت و شمشیر حسین بن على(ع) را -که منتظر بازوى قوى بود- به دست گرفت و بار دگر، نداى «هل من ناصرینصرنی؟» را از حلقوم مبارکش جارى ساخت و ندا داد: هر کس مى خواهد آزاد باشد، به زیر پرچم «لا اله الا الله» درآید. آن هنگام، بر حسینى ها واجب گشت که به نداى امام عزیز لبیک بگویند و بنده حقیر نیز چون خود را از تبار حسین(ع)مى دانستم، به نداى «هل من ناصر»ش لبیک گفتم و راهى جبهه هاى نور علیه ظلمت گشتم و اینک -که به قصد یارى امام به کربلا روانیم- آخرین سخنانم را با شما در میان مى گذارم؛ به این امید که آخرین کلامم، پیامى باشد از حلقوم خونین شهدا بر شما رهروان راه آن ها. وصیتى به جوانان؛ همه زمان ها براى مؤمنین، روز عاشوراست و هر مکانى کربلا؛ پس جنگ با کفار و منافقین و دشمنان اسلام یادتان نرود. نداى امام امت، نداى حسین فاطمه(س) است و پیام ما از حلقوم مبارک امام بیرون مى آید؛ پس اگر مى خواهید از شفاعت شهدا محروم نمانید، به مطالب امام گوش داده و به ندایش پاسخ دهید و حمایت از امام امت و فرمان او، تا مرز دادن جان، یادتان نرود. اسلحه مرا تا انقلاب آقا امام زمان(عج) بر زمین نگذارید و راهم را -که راه امام و راه حسین(ع) است- ادامه دهید و بدانید که پیروزى از آن شماست. امروز که گرگان درنده اى چون ابرجنایت کارها، منتظرند تا لحظه اى ما از خود غافل شویم که ما را نابود سازند، بر یکایک شماست که از این حکومت و انقلاب الهى -که از بزرگترین الطاف خداوند کریم مى باشد- تا مرزِ دادن جان و مال، دفاع کنید و استقامت ورزید تا آینده ای خوش و سالم و روحانى براى فرزندان خود مهیا سازید. آرزوى آن دارم که پرچم خونین اسلام -که با خون هاى پاک شهدا به اهتزاز درآمده است- به دست صاحب اصلى آن یعنى بقیه الله الاعظم(عج) -که ما منتظر چنین روزى هستیم- برسد و -ان شاء الله- با قیام آن حضرت، انتقام خون مظلومین گرفته شود.۱ (۱۲۹۶۵۶۴) کسى که محتاج دعاى خیر شماست العبد الحقیر دشتدار
  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین





بیوگرافی
نیکخواه‌کلایه، شاپور: شانزدهم آذر ۱۳۴۳، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش حسن، فروشنده بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیستم مهر ۱۳۶۴، در لولان اشنویه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک واقع است.

قزوین - آبیک
محل تولد تهران تاریخ تولد ۱۳۴۳/۰۹/۱۶
محل شهادت لولان اشنویه تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۰۷/۲۰
استان محل شهادت آذربایجان غربی شهر محل شهادت اشنویه
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات سوم راهنمائی رشته -
عملیات
سال تفحص
محل کار
بنیاد تحت پوشش
مزار شهید
نام شاپور نیکخواه کلایه
نام پدر حسن
نام مادر فاطمه
محل شهادت لولان اشنویه
منابع:
http://tashohada.ir/shohada_item/id,1095/%D8%B4%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B1.html

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1435



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین





بیوگرافی
حسام‌بندکهل، حسن: ششم شهریور ۱۳۴۳، در روستای حسین‌آباد از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش رجب و مادرش محترم نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. یکم فروردین ۱۳۶۱، در محور دزفول ـ شوش بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است.

محل تولد آبیک - حسین آباد تاریخ تولد ۱۳۴۳/۰۶/۰۶
محل شهادت جاده دزفول - شوش تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۰۱/۰۱
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت شوش
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات دوم متوسطه رشته -
عملیات
سال تفحص
محل کار
بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - آبیک

نام حسن حسام بندکهل
نام پدر رجب
نام مادر محترم
محل شهادت جاده دزفول - شوش


https://golzar.isaar.ir/Grave/id13803/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DA%A9%D9%87%D9%84.html


http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=809

وصیتنامه:

شهید، حسن حسام بندکهل: اکنون که این وصیت‏نامه را مى ‏نویسم، باید بگویم که خود را لایق شهادت نمى‏ دانم؛ چرا که مى ‏دانم کسانى که در راه خدا شهید مى‏ شوند، انسان و مؤمن واقعى، پاک و بافضیلت هستند و به همین خاطر فکر مى‏ کنم که من با این صفات بزرگ و والا فاصله ی زیادى دارم. ولى از خداوند متعال خواستارم که مرا یارى کند که به راه راست و به سنگرهاى جنگ حق علیه باطل اعزام شوم، شاید از این طریق بتوانم با برادران پاک و بافضیلت جبهه هم نشین باشم، به این امید که صفات خوب و والاى آنها در من اثر کند و بدین وسیله من بتوانم، خود را براى شهادت آماده سازم. دعاى دیگرم این است که از خداوند متعال عاجزانه تقاضا دارم که مرا با شهداى صدر اسلام محشور فرماید. آنچه مرا وادار کرد که به جبهه بروم، لبیک گفتن به امر روح الله، حضرت امام خمینى بود که فرمودند: «جوانان عزیز به جبهه ‏ها بروند و هر چه زودتر مسأله ی جنگ را تمام کنند.» «لا تکن ظالما و لا مظلوما»؛ نه به کسى ظلم کُن و نه زیر بار ظلم برو! که این مرام حسین(ع) و منطق دین است. چنان که از مرگ چاره‏ اى نیست و سرانجام باید قالب تهى کرد؛ پس چه بهتر که انسان در راه احیاى عدل و فضیلت و براى رضاى خدا در میدان جنگ، با شمشیر کشته شود. من از این آیه چنین برداشت کردم که همه ما روزى آب گندیده ‏اى بیش نبودیم و سرانجام هم به خاک بَدَل مى‏ شویم؛ پس چرا این جان و تن را قبل از پوسیدن و نابود شدن با خدا معامله نکنیم؟ چرا باید صبر کنیم تا مرگ به سراغ مان بیاید؟ چرا شهادت را در آغوش نگیریم؟ این بخش از وصیت‏ نامه را در جبهه نوشته ‏ام و مى‏ دانم که در آینده ی نزدیک، حمله گسترده ‏اى براى فتح کربلا در پیش داریم و مُسَلَّم است که فتح کربلا احتیاج به شهادت دارد و شهادت، خونى است که به پیکر اجتماع تزریق مى‏ شود و من نیز از این پس خود را آماده براى فتح کربلا کرده ‏ام و نیز آماده ی شهادت شده ‏ام تا بتوانم براى آزادکردن کربلا از دست کفار، قیام کرده باشم. از پدران و مادران و برادران و خواهران امید دارم که در راه تداوم بخشیدن به انقلاب و صادر کردن انقلاب اسلامى به جهان، بکوشند و همیشه هوشیار باشند و به دسیسه‏ هاى شرق و غرب میدان ندهند. از شما عاجزانه تقاضا مى‏ کنم که راه این حقیر را ادامه دهید و اجازه ندهید که دشمن کافر بعثى، نفس‏ کِشى کُند. اى خانواده ی گرامی ام! اگر چه شهادت من شما را غمگین مى‏ کند؛ اما بدانید که این مرگ، یک مرگ معمولى نیست که به سراغ من آمده باشد، بلکه من بودم که به سراغ این مرگ، یعنى شهادت رفتم و خط مشى زندگى‏ ام را خودم معلوم کردم. ...و اى برادر مهربان! که مى‏ خواستى در نابودکردن کفر از من سبقت بگیرى، حالا نوبت توست که برخیزى! از شما پدر و مادر، برادر و خواهر و دوستان و آشنایان خواهشمندم که در شهادت من گریه نکنید، که ناراحتى شما باعث رنجش روح من است. خیلى علاقه دارم که مرا در بهشت زهرا (س) کنار همسفرانم دفن کنید؛ ولى به پدرم وصیت مى‏ کنم که مرا در آبیک به خاک بسپارند تا ملاقات هایم با شما دوستان و امت اسلامى بیشتر باشد. وصیت من بیشتر از اینها است؛ ولى دیگر سرتان را درد نمى‏ آورم و با شما عزیزان براى آخرین بار، خداحافظى مى‏ کنم. به امید روزى که انقلاب اسلامى به وسیله ی شما برادران و خواهران به سراسر جهان، صادر شود و زمینه براى ظهور مهدى (عج) آماده گردد.۱ (۱۲۲۱۱۴۸) حسن حسام


  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین






بیوگرافی
شهبازی، گرزعلی: سوم تیر ۱۳۴۷، در روستای بهن از توابع شهر خدابنده به دنیا آمد. پدرش قندعلی و مادرش زری نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. کشاورز بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۶۷، در صالح‌آباد مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه، شکم و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
نام گرز علی شهبازی
نام پدر قند علی
نام مادر زری
محل شهادت صالح آباد

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2458






  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین





عطاردی، یعقوب: ششم شهریور ۱۳۴۲، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش نبی‌الله و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و یکم فروردین ۱۳۶۴، در بمباران هوایی شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک واقع است.
بیوگرافی

نام یعقوب عطاردی
نام پدر نبی الله
نام مادر زهرا
محل شهادت شرق دجله

https://ajashohada.ir/MartyrDetails/47621/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%DB%8C%D8%B9%D9%82%D9%88%D8%A8-%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C

https://golzar.isaar.ir/Grave/id13763/%DB%8C%D8%B9%D9%82%D9%88%D8%A8-%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C.html
http://shohadaab1.blog.ir/post/150
http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1322



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین






http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2836



محمدی¬زیارانی، رامین/ الف-ش: چهارم مرداد ۱۳۵۳، در روستای شکرناب از توابع شهرستان آبیک به دنیا آمد. پدرش محمدحسن، کشاورز بود و مادرش گل¬¬بی¬بی نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه خدمت می¬کرد. بیست و هشتم شهریور ۱۳۷۲، در سردشت هنگام درگیری با گروه¬های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای روستای زیاران تابعه آبیک واقع است.
بیوگرافی

نام رامین محمدی زیارانی
نام پدر محمد حسن
نام مادر گل بی بی
محل شهادت سردشت


وصیتنامه:

شهید، رامین مُحمّدی: خدایا! مرگ مرا و عزیزانم را شهادت قرار بده. خدایا! من در این دنیا چیزی ندارم و هر چه دارم از آن توست. ای پدر و مادر عزیزم و خواهر و برادرم! سعی کنید رفتارتان علی گونه و فاطمه وار و حسین گونه و زینب وار باشد تا خدا و همه از شما راضی باشند. پدر و مادر عزیزم! ما خیلی به اسلام و انقلاب بدهکاریم؛ سعی کنید با کُفر و ناحق مبارزه کنید و دشمنان دین را از بین ببرید. عزیزانم! کسی نباید برای من سیاه بپوشد و گریه کند؛ اگر هم خواستید، به یاد حسین(ع) و شهدای کربلا بگریید. هیچ کس از عزیزانم از من تعریف نکند؛ چون آن وقت من احساس غرور می کنم و این غرور، باعث می شود از اسلام و دینم دور شوم و این گناه و جزو گناهان کبیره است. از مادرم تشکر می کنم. می دانم برای من زحمت های زیادی کشیده است و برای او سخت است؛ اما با صبرش -ان شاء الله- اجر بیشتری می بَرَد.۱ (۱۶۷۴۸۷۶) رامین مُحمّدی



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین






فلاح‌زیارانی، یعقوب: یکم خرداد ۱۳۴۲، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش محمد، کشاورز بود و مادرش ماه‌نه‌نه نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز وظیفه در ارتش خدمت می‌کرد. بیست و دوم آذر ۱۳۶۶، در بیمارستان ۵۰۱ تهران بر اثر بیماری حاد کلیه به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای روستای توداران تابعه آبیک قرار دارد.
بیوگرافی

نام یعقوب فلاح زیارانی
نام پدر محمد
نام مادر ماه نه نه
محل شهادت تهران - بیمارستان 501


منابع:
http://tashohada.ir/index.php?action=shohada_item&id=2508
http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2321








  • خادم شهدای آبیک

بسم ربشهدا والصدیقین






  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والدیقین









https://www.aparat.com/v/yCUKL



https://www.aparat.com/v/yCUKL

  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین











  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین








  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین








  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین






زندگینامه شهید ایرج عیوضی

شهید ایرج عیوضی در سال 1332 در شهرستان قزوین چشم به جهان گشود و در خانواده‌ای  مذهبی و سنتی متولد شد. پدرش راننده کامیون بود و اغلب مواقع در منزل حضور نداشت و مسئولیت اداره خانواده بر عهده مادر بود. او تحصیلات ابتدایی خود را در شهر قزوین می‌گذراند. در سن 12 سالگی به تهران نقل مکان کرد و در کارخانه نساجی مشغول به کار شد. در خلال کار شب ها نیز به تحصیل می‌پرداخت و تا سن 18 سالگی مشغول به همین کار بود و به این ترتیب به لحاظ مالی بسیار کمک حال خانواده‌ای خود بود.
پس از اخذ دیپلم متوسطه از دبیرستان در رشته ریاضی عازم خدمت مقدس سربازی گردید و محل خدمتش هوانیرو تعیین شد و در همین زمینه پس از اتمام دوره خدمت، ادامه فعالیت داد و در رشته خلبانی هلی کوپتر کبری مشغول شد. در سال 1353 کلیه دوره‌ای مربوط به این شاخه را گذراند.
با شروع جنگ تحمیلی شهید عیوضی به همراه دیگر همرزمان تیزپرواز خود برای حراست از مرزهای هوایی کشور اسلامی راهی خطوط مرزی شد و قریب به 2 سال مردانه و با رشادت از مرزهای هوایی کشور دفاع کرد تا این که در سال 1361 در منطقه فکه مورد حمله موشکی مزدوران بعثی قرار گرفت و هلی کوپترش سقوط کرد و او به همراه تنی چند از دلاوران تیزپرواز به فیض رفیع شهادت نائل آمد.
راهشان همواره پررهرو باد


خلبان شهید: سرهنگ ایرج عیوضی

تاریخ تولد: 1332

تاریخ شهادت: 23/4/1361

یگان: هوانیروز (پشتیبانی اصفهان)

محل تولد: قزوین (ونه)

محل شهادت: جنوب

محل دفن: آبیک قزوین

آنان که غم تو برگزیدند همه

در کوی شهادت آرمیدند همه

«عرفی شیرازی»

تولدش در روستای ونه از توابع آبیک قزوین است. در سال 1353 با تحصیلات چهارم متوسطه جهت خلبانی بالگرد در هوانیروز استخدام شد. دوره آموزش نظامی را در پادگان حر تهران به پایان رساند و جهت یادگیری زبان انگلیسی و تخصص پرواز به پایگاه شهید وطن‌پور اصفهان اعزام گردید.

با گذراندن دروس زبان انگلیسی به کلاسهای آموزش پرواز رفت و در 34 هفته فن پرواز با بالگرد را آموخت و به‌دنبال آن در رشته اختصاصی پرواز با بالگرد کبری نیز با موفقیت دوره‌اش را به پایان رساند.

اولین درجه او ستوانیار سومی و اولین واحد خدمتی او پایگاه پشتیبانی هوانیروز اصفهان بود.

خلبان عیوضی تیزپروازی مؤمن و صبور و فداکار بود که پس از انقلاب و به‌خصوص در ایام آغاز جنگ تحمیلی جانفشان به جبهه پرواز می‌کرد و جنگاور با دشمن می‌جنگید. ایمان قوی و عشق به میهن و مردم در او آنچنان متبلور بود که دلاورانه به خیل تانکها و ادوات زرهی دشمن می‌زد و آنها را به آتش می‌کشید و انهدام می‌کرد. او در همان عمر کوتاه خدمت نظامی منشاء رشادتهای بی‌شماری در جبهه‌های غرب و جنوب شد و در نهایت تا قله شهادت پرواز کرد. آخرین مأموریت این خلبان مؤمون هوانیروز در جبهه جنوب ثبت شده است.

در تاریخ 23/4/1361 یک تیم آتش هوانیروز برای پشتیبانی از رزمندگان در عملیات رمضان به منطقه جنوب پرواز می‌کند و در شمال شرقی بصره با دشمن درگیر می‌شوند. در حین عملیات یکی از بالگردهای کبری که خلبان آن ایرج عیوضی و محمد امین میرمرادزهی بوده‌اند هدف موشک مالیوتکای دشمن قرار می‌گیرند وپس از سقوط در میان شعله‌های آتش سوخته و به شهادت می‌رسند.

خلبان ایرج عیوضی با درجه سرهنگی در آمار شهدای هوانیروز و جنگ منظور شده و مزارش در گلزار شهدای زادگاهش می‌باشد.


https://navideshahed.com/fa/news/405393
https://ajashohada.ir/MartyrDetails/5093




  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین








شهید حسن خنجری  دوم آبان ۱۳۳۱، در روستای ری‌دشت از توابع شهر کرج به دنیا آمد. پدرش برجعلی، قهوه‌‌خانه‌دار بود و مادرش شکوفه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان ستوان سوم ارتش در جبهه حضور یافت. بیستم شهریور ۱۳۶۶، در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک قرار دارد.

منابع:
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2396
https://qazvin.navideshahed.com/fa/news/463668









  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین





زندگینامه شهید غلام حسین عظیمی

شهید والامقام غلام حسین عظیمی در تاریخ 1342/06/07 در یکی از روستا های هشترود دیده به جهان گشود. او در خانواده ای متدین بزرگ شد و تحصیلات ابتدایی را گذراند. در کارها به پدر در امر کشاورزی کمک می کرد. در تاریخ 1362/11/22 ازدواج نمود و ثمره این ازدواج یک فرزند پسر می باشد که در سال 1365 به دنیا آمد. سرانجام به خدمت مقدس سربازی رفت و در تاریخ 1367/04/22 به آرزوی خویش؛ یعنی شهادت رسید.
روحش شاد و یادش گرامی باد.



شهید غلامحسین عظیمی، هفتم شهریور ۱۳۴۲، در روستای دوه‌یتاقی از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش معرفت‌الله و مادرش فاطمه نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و دوم تیر ۱۳۶۷، در فکه بر اثر عوارض ناشی از مصدومیت شیمیایی به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است.
منابع:
https://ajashohada.ir/MartyrDetails/29549
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2588








  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین






شهید حسین پاشایی‌زرگر، دوازدهم فروردین ۱۳۴۵، در روستای محمودیان از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش محمدحسین، کشاورز بود و مادرش همایون بانو نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. هشتم اردیبهشت ۱۳۶۴، در طلائیه بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بیوگرافی

نام حسین پاشایی زرگر
نام پدر محمد حسین
نام مادر همایون بانو
محل شهادت طلائیه

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1470
http://qazvin.navideshahed.com/fa/news/426591


  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین






بیوگرافی
صفی‌صمغ‌آبادی، اکبر: سوم آبان ۱۳۴۱، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش محمدزمان، فروشنده بود و مادرش سکینه نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم‌وفنون‌نظامی درس خواند. سال۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان ستوان‌دوم ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و یکم اسفند ۱۳۶۳، در بمباران هوایی جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.

بنیاد تحت پوشش
محل تولد تهران تاریخ تولد ۱۳۴۱/۰۸/۰۳
محل شهادت جزیره مجنون تاریخ شهادت ۱۳۶۳/۱۲/۲۱
استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۰ تعداد دختر ۱
تحصیلات لیسانس رشته علوم وفنون نظامی
عملیات
سال تفحص
محل کار

نام اکبر صفی صمغ آبادی
نام پدر محمد زمان
نام مادر سکینه
محل شهادت جزیره مجنون


http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1287
https://ajashohada.ir/MartyrDetails/4061/
http://tashohada.ir/shohada_item/id,923/%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1.html








  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین







رسول
نـام خـانوادگـی :
وادی نژاد
نـام پـدر :
علی
تـاریخ تـولـد :
۱۳۴۵/۰۷/۲۶
مـحل تـولـد :
تهران
سـن :
۱۷ سـال
دیـن و مـذهب :
اسلام شیعه


بـیوگـرافـی
وصـیت نـامه
شـرح شـهادت

بیست و ششم مهر ۱۳۴۵، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش علی و مادرش،خاقان خانم نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان بسیجیی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اسفند ۱۳۶۲، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. او را فرشید نیز می نامیدند.

https://www.golzar.info/185651


  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین







شهید داوود قهرمانی 31شهریور ۱۳۴۶، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش صاحبعلی، در اداره صنایع و معادن کار می‌کرد و مادرش مقدس‌بانو نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و یکم تیر ۱۳۶۷، در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک قرار دارد.

منابع:
http://tashohada.ir/index.php?action=shohada_item&id=2821
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2623




  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین







زندگینامه شهید جعفر محمدی

جعفر محمدی، هشتم شهریور 1353، روستای قاضی کندی از توابع شهرستان ماهنشان به دنیا آمد. پدرش جهانگیر و مادرش زرین تاج نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش خدمت می کرد. بیستم مهر 1373، در صالح آباد مهران دچار سانحه رانندگی شد و بر اثر ضربه مغزی به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهرستان آبیک واقع است.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین

بیوگرافی

نام جعفر محمدی
نام پدر جهانگیر
نام مادر زرین تاج
محل شهادت صالح آباد



منابع:
http://qalamesorkh.ir/index.php?q=shohada&id=2852
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2852
http://qazvin.navideshahed.com/fa/news/465852
http://qazvin.navideshahed.com/fa/news/411918


  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین








بیوگرافی
افتخاری، سیدساعد: دوم خرداد ۱۳۴۰، در روستای پراچان از توابع شهر کرج به دنیا آمد. پدرش سید ضرغام، کارگری می‌کرد و مادرش ماهپاره نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای خوزنان از توابع شهر آبیک واقع است.

قزوین - آبیک - خوزنان
محل تولد کرج - پراچان تاریخ تولد ۱۳۴۰/۰۳/۰۲
محل شهادت ام الرصاص تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۰۲/۲۰
استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات دیپلم رشته -
عملیات بیت‌‌المقدس سال تفحص
محل کار
بنیاد تحت پوشش
مزار شهید
نام سید ساعد افتخاری
نام پدر سید ضرغام
نام مادر ماه پاره
محل شهادت ام الرصاص



وصیتنامه شهید، سیدساعد افتخارى:
وقتى ما این دنیا را ترک مى‏ کنیم و به سوى عالم حقیقى رهسپار مى‏ شویم، لازم و واجب است که به دیگر مؤمنان سفارش ها و توصیه‏ هایى داشته باشیم؛ لذا وصیت مى‏ کنم که اى پدر، مادر، برادر و خواهران ایرانی ام! پس از شهادت فرزند و برادرتان مبادا لحظه‏ اى از یاد خدا غافل شوید. تقوى پیشه کنید و با سلاح صبر و مقاومت قلب دشمنان اسلام را هدف بگیرید و آن را سوراخ سوراخ کنید که دشمن از صبر و شکیبایى شما مى‏هراسد و بر خود مى‏ لرزد. امیدوارم که همیشه اطاعت خدا کنید و در مبارزه بر علیه کفر و الحاد و نفاق داخلى لحظه‏ اى درنگ نکنید و از امام عزیز، خمینى بت‏شکن تا آخرین قطره ی خونتان پشتیبانى کنید و از اطاعت او سرپیچى نکنید. او فرزند حسین(ع) است و سردار امام زمان(عج) مى‏ باشد؛ پس موقعیت خودتان را درک کنید و قدر خودتان را بدانید و ببینید که در چه برهه ‏اى از زمان قرار دارید. از امام باقر(ع) پرسیده شد: «زیربناى اسلام چیست؟» فرمودند: «۵ چیز است: نماز، زکات، حج، روزه، ولایت و امامت.» و در رابطه با ولایت مى ‏گویند: «ولایه افضل لِاَنه مفتاحهن و الى هو الدلیل علیهن»؛ ولایت و امامت از همه برتر است، زیرا کلید و راه گشاى همه چیز آنهاست. و به همین دلیل است که همه ی شهدا در پیامشان تأکید مى ‏کنند که از ولایت و امامت جدا نشوید. اى عزیز! طلوع فجر پیروزى نزدیک است و من چهره ی زیبا و دلرباى آن را در افقى نزدیک مى‏ بینم. سلاح ایمان را بر دوش گیرید و این شیاطین را -که راه خدا را سد کرده ‏اند- به دور برانید و چهره ی حق را از شکم باطل به در آورید و آن را به عموم انسانها بنمایانید. گاه باطل لباس حق به تن مى‏ کند و شما صادقان باید آن را بِدَرید و حق را آشکار کنید. اى مؤمنان! دستان مرموز و نامرئى شیاطین لحظه‏ اى آرام نمى‏ گیرد و همواره انقلابتان را با انواع توطئه تهدید مى‏ کند. شما باید با سلاح ایمانتان ریشه ی این شیطان و شیطانک ها را قطع کنید و به زباله دانى تاریخ بیندازید. ابلیس، با انواع چهره‏ ها به جنگتان آمده و شما به حول و قوه ی خداوند در هر مرحله او را شکست دادید و از دیار خود بیرونش کردید و با شادى پیروزیتان را بر ابلیس جشن گرفتید. اما اى برادران! ایادى ابلیس ممکن است که به گونه ‏اى دیگر وارد بدن هاى شما شوند و بخواهند در نَفسِتان فساد کنند. سعى کنید با تَمسُّک به قرآن و اهل بیت رسول‏ الله(ص) خود، در مقابل این شیاطین مصون شوید. اگر چنین کنید همیشه از شرّ قاسطین و توطئه‏ هاى آنها دور خواهید شد. ما مى‏ رویم به حول و قوه ی خداوند این لکه ی ننگ را ابتدا در غرب و جنوب کشور خودمان، سپس در عربستان و سرانجام در قدس و در جاهاى دیگر، از دامن اسلام پاک کنیم و ما در این بیابان گرم آن قدر خون مى‏ دهیم تا لاله‏ هاى این خاک پاک از خون ما سیراب شود. ما مى‏ خواهیم با خون گرم مان دنیا را مهیّاى حکومت حجت خدا، حضرت ولى عصر، امام زمان (عج) کنیم. ...و شما برادران معلم! امروز امانتى بزرگ و خطیر در اختیار شماست و آزمایش سختی در پیش دارید. امید این که در این امتحان موفق و پیروز شوید و اگر چنین شود -که مى‏ شود- مورد لطف و رحمت خداوند بزرگ قرار خواهید گرفت و آن وقت شما به راستى پیامبر انقلاب خواهید بود! برادران معلم! امروز نورافکن هاى پُرنورى به دست شماست و آن را باید در اختیار دانش ‏آموزان قرار دهید و آنان را با وظایف اصلى‏شان آشنا کنید. ...و تو اى برادر و خواهر دانش آموزم! تو در جبهه ی مدرسه با سلاح ایمان و علم بر علیه کفر و جهل حمله می بری و چگونه مبارزه کردن با شیطان را در این کتب انسان ساز مى ‏آموزى و در آن جبهه، تو باید با اخلاق نیکو سنگرت را محکم کنى تا هرگز تیرهاى پوسیده ی دشمن بر آن کارگر نیفتد. امروز تو را مى‏ بینم که سلاح کتاب را بر خلاف گذشته تهاجم وار به بغل گرفته ‏اى و وارد مدرسه مى‏ شوى تا جهل و نادانى از ترسش مثل موش به سوراخ ها بخزند! اى عزیز! سنگرت را حفظ کن که دشمن در کمین است. امروز درس خواندن تو یک امر واجب عینى است و باید حاکمیت حزب ‏الله را در مدرسه ثابت کنید. فردا این پرچم پُر اهتزاز باید به دست تواناى تو بر فراز کشور بر افراشته شود. به امید پیروزى شما بر بزرگترین دشمن بشر که نادانى است.۱ (۱۰۵۵۸۵۸) سید ساعد افتخارى ۲/۲/۶۱

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=572

http://tashohada.ir/index.php?action=shohada_item&id=84

http://alborz.navideshahed.com/fa/news/386466/



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین






حیدری‌نیا، جمشید: پانزدهم مرداد ۱۳۴۶، در روستای سهند سفلی از توابع شهر ماهنشان به دنیا آمد. پدرش یحیی و مادرش سحاب‌نسا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کشاورز بود. سال ۱۳۶۶ ازدواج کرد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دوم مرداد ۱۳۶۷، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بیوگرافی

نام جمشید حیدری نیا
نام پدر یحیی
نام مادر سهاب نساء
محل شهادت حاج عمران



http://tashohada.ir/shohada_item/id,2877/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%A8%DB%8C.html?action=form&id=1


http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2697



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین










  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین






http://qazvin.navideshahed.com/fa/news/427388

http://tashohada.ir/shohada_item/id,374/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2.html

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=745



بیوگرافی
بادامیان‌بندکهن، اسماعیل: یکم فروردین ۱۳۴۴، در شهر ری به دنیا آمد. پدرش حسین، کارگر کوره آهک بود و مادرش شاه‌نسا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هجدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک واقع است.

قزوین - آبیک
محل تولد شهرری تاریخ تولد ۱۳۴۴/۰۱/۰۱
محل شهادت خرمشهر تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۰۲/۱۸
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت خرمشهر
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات دوم راهنمائی رشته -
عملیات
سال تفحص
محل کار
بنیاد تحت پوشش
مزار شهید
نام اسماعیل بادامیان بندکهن
نام پدر حسین
نام مادر شاه نساء
محل شهادت خرمشهر





  • خادم شهدای آبیک


بسم رب شهدا و الصدیقین






http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=696

https://www.teema.ir/shohada/100696/%D8%B1%D8%AC%D8%A8%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%86%DA%A9%DB%8C



وصیتنامه شهید، رجبعلی نصیری
شهادت می دهم به وحدانیَّت الله، معبود مهربانم و پرورش دهنده ی شهدا و صالحان که مالکِ مطلقِ هرچه هست، او است. همان که از منجلاب سیاهی ها، بردگی ها و بندگی ها، آزادگی را به ما آموخت و ما را به نور و روشنایی، سرچشمه ی زلال عشق به معبود و زندگی با روحیه ی الهی، رهنمون گشت. اویی که نعماتش تمام دنیا را فرا گرفته است و برای ما بزرگ ترین نعمت ها، یعنی حضرت رسول(ص) و ائمه ی اطهار و در عصر حاضر، امام روح الله را فرستاد تا احکام جان فزا و تعالی بخش قرآنش را جاری سازند. شهادت می دهم به عدالت پروردگارم که اگر عدالت را در مورد من اجرا کند، سراپا گناهم و جایگاهی جز قعر جهنم در انتظارم نیست؛ اما امیدوارم خدای مهربان گناهانم را ببخشد و به واسطه ی عشقی که به انبیا دارم، مرا کنار آن ها محشور کند. شهادت می دهم به این که مهدی(عج) زنده و حاضر، ولی غایب است و نهضت شیعه را در هر لحظه کمک و یاری می دهد و در میان شیعیانش مراقب حالات آنان است. پناه می برم به خدا از اعمالی که دائماً انجام می دهیم و دل او را آزرده می سازیم. سعی کنید قرآن را زیاد بخوانید و از آن کاملاً بهره برداری نمایید. حتماً به مسجد بروید و نمازها را به جماعت بخوانید و حجاب تان را کامل تر و بهتر کنید که این خودمشت محکمی بر دهان ضد انقلاب است. برادرم! سعی کن و راهم را ادامه بده و حتماً به انجمن اسلامی برو و در بسیج شرکت کن و نمازهایت را بخوان و در صورت امکان، حتماً به جماعت بخوان. ...و تو ای خواهرم! همیشه زینب وار پیام آور خون شهیدان باش و در حفظ حجاب بکوش که حجاب تو از خون من کوبنده تر و حجاب تو سنگری آغشته به خون من است. امت قهرمان و شهیدپرور ایران و خواهران و برادران حزب الله! همیشه در نماز جماعت حاضر شوید و در بین نمازها دعا برای امام و رزمندگان اسلام را فراموش نکنید و منافقین را همیشه از خود طرد کنید و با آنان -در هر لباسی که هستند- بجنگید و همیشه پشتیبان ولایت فقیه و روحانیَّت باشید، که اگر روحانیَّت و امام نباشند، این ملت به هیچ جا نمی رسد. بر تابوتم عکس امام و در کنار آن عکس کوچک مرا بزنید تا منافقین بدانند این شهید پیرو و وفادارِ ولایت فقیه بود و در این راه -که همان راه خدا، اسلام و جنگ با کفار است- به شهادت رسید. بر تابوتم یک جلد قرآن بگذارید تا مردم بدانند هدف من خدا و قرآن بود و نه هیچ چیز دیگر! بر جنازه ام گریه نکنید که دشمن و منافقین از گریه ی شما خوشحال می شوند و یا اگر گریه می کنید، صدای تان را بلند نکنید که شهادت من گریه ندارد؛ بلکه شکست اسلام گریه دارد... به هوش باشید که اسلام شکست نخورد! خدایا! من از تو ۱۸ سال عُمر خواستم و روی بقیه ی آن خطِ قرمز کشیدم! برای من لباس سیاه نپوشید که امت اسلام هیچ وقت سیاه پوش نمی شود. برای من تبلیغ نکنید و از شهادتم -فقط و فقط- برای اسلام تبلیغ کنید. دعا برای امام و روحانیَّت مبارز را هیچ گاه فراموش نکنید. به راه پاک روح الله ایمان داشته باشید و با وحدت هر چه بیشتر در راه اهداف جمهوری اسلامی پیش روید. برادران! استغفار و دعا را از یاد نبرید، که بهترین درمان برای تسکین دردها است و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید؛ هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیَّت متعهد جدا نکنند، که اگر چنین کردند، روز بدبختی مسلمانان و روز جشن اَبرقدرت ها است. (۱۷۸۴۴۵۰) رجبعلی نصیری ساعت ۱۵/۹ دقیقه پنجشنبه ۸ مهر برابر با ششم ذیقعده






  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین




باقر امیرپور
نام: باقر
نام خانوادگی: امیرپور
نام پدر: رضا
نام مادر: کک لیک
تاریخ تولد: 1338-01-02
محل تولد: ساوجبلاغ - قارپوزآباد
تاریخ شهادت: 1365-02-10
محل شهادت: فاو
مقطع تحصیلی: پنجم ابتدائی
محل مقبره: تهران - ساوجبلاغ - قارپوزآباد
وصیتنامه:

حالا که بنده به جبهه حق علیه باطل می‌روم امید است که برگردم اگر برنگشتم شهید شدم جنازه من را در قارپوزآباد وطن خود دفن نمایید و برای من گریه نکنید و بنده به راهی خدا رفتم و شهید شده‌ام و برای من غیر فاتحه دیگر گریه نباشد. مورخه ۲۰/۰۱/۱۳۶۵. باقر امیرپور




http://fa.jahad.org/index.php/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1_%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1_%D9%BE%D9%88%D8%B1

http://tashohada.ir/shohada_item/id,1680/%d8%a2%d8%ba%d8%a7%d8%b2%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%ac%d9%87%d8%a7%d8%af.html

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1985






  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین




شهید علیرضا شجاعی:
دوازدهم تیر ۱۳۴۷، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش رضی‌الله، آهنگری و جوشکاری می‌کرد و مادرش اقدس نام داشت. دانش‌آموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۴ پس از تفحص در گلزار شهدای شهر آبیک به خاک سپرده شد. برادرش عباس نیز به شهادت رسیده است.
محل تولد تهران تاریخ تولد ۱۳۴۷/۰۴/۱۲
محل شهادت شلمچه تاریخ شهادت ۱۳۶۶/۰۱/۲۲
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت خرمشهر
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات سوم متوسطه رشته -
عملیات
سال تفحص 1374
محل کار
بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - آبیک

http://qazvin.navideshahed.com/fa/news/458952
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2117


وصیتنامه شهید علیرضا شجاعی:

شهید، علیرضا شجاعى: با درود بر همه شهیدان تاریخ، شهیدان انقلاب و جنگ، مخصوصاً برادر شهیدم عباس، که در خانواده مان این افتخار را براى ما و خودش آفرید و با درود بر همه مجروحین و جانبازان ایران و آزادشدگان از زنجیر ستم استعمار و استثمار و با درود فراوان بر ملت ایثارگر ایران که در طول هفت سال جنگ، در تمام جهات مقاومت کردند و وفادارى خویش را به اسلام و ساحت آستان قدس ولایت وامامت و حضرت امام خمینى، نشان دادند و با درود خالصانه بر همه نهضت ‏هاى آزادى بخش و همه انسان هایى که در جهان، خواهان این انقلاب و حامى، طرفدار و مدافع نهضت مقدس ایران هستند. حمد و شُکر خدایى را که جبهه حق علیه باطل را هدایت کرد و در صفوف پیکارگران خداجوى حق، حقیقت، عدالت، انسانیت و آزادی را تحت لوای رهبری امام خمینی قرار داد. این بنده حقیر، با شناخت کامل، این راه را بر حسب انجام وظیفه و برای دفاع از اسلام انتخاب کردم تا این دشمن سر سخت اسلام و مسلمین و انسانیت را از بین ببرم. مردم مقاوم و مؤمن و کسانی که خواهان استقلال، آزادی و شرف هستید! باید برخیزید و به جبهه بیایید تا این دشمن و همه دشمنانی که راه اسلام را بسته اند، نابود کنید؛ چرا که امروز روز نشستن و ساکت بودن نیست و اگر بخواهیم واژه الله، محمد رسول الله، علی ولی الله و خمینی روح الله، با عظمت بر زبان ها جاری شود باید به صحنه پیکار و مبارزه بیاییم. در این موقعیت، پیروزی و عزت شما در سایه بُریدن از علایق و روحیه شهادت طلبی و فداکاری است و امروز بحمدالله رزمندگان مشکل را حل کرده اند؛ هم با دنیا قطع رابطه کرده اند و هم ترس از مرگ ندارند. همه ما روزی خواهیم مُرد و چه بهتر انسان های بیدار، مرگ در راه خدا و عقیده را در صحنه پیکار اختیار و از آن استقبال کنند تا موجب عزت و شرف مسلمین گردد. ...و ای امت حزب الله! ما جان شیرین خود را می دهیم تا اسلام عزیز زنده بماند و راه برای پیشرفت اسلام باز شود؛اما شما هم مسؤولیتی دارید که این حرف های ما را نگذارید به هدر برود. احکام و اهداف نورانی اسلام را باید پیاده کنید تا زندگی فردی و اجتماعی تان رنگ خدایی بگیرد. به اصلاح دنیا و آخرت بپردازید و به آخرت -که روز جزا و بقا است- بیشتر اهمیت دهید. عزیزان! شما نیز باید مبارزه و پیکار کنید؛ یکی در محور مبارزه با دشمن و استعمار خارجی، که اکنون دشمن ما صدام -و استعمارگران هم حرف او- هستند و همگان باید در جنگ بایستید و این که از آن ها غافل نشوید و مبارزه مداوم و مستمر با منافقین به طریق منطقی و عقلانی و شرعی نیز داشته باشید و فرصت حرکت را به نابخردان ندهید، که محیط شما یک محیط الهی است و نباید آلوده و مرکز و پایگاه شیطان شود. جوانان عزیز! من آینده شما را درخشان می بینم. به بهره برداری از فرهنگ غنی اسلام و کسب اخلاق اقدام نمایید. به نصایح پدران و مادران مؤمن و متعهد و عاشق اسلام و قرآن و روحانیت متعهد و کوشا توجه کنید و از انحرافات فکری و اخلاقی پرهیز نمایید و سعی شما به راه آوردن جوانان گمراه باشد. ای امت حزب الله! محیط مدارس اگر مهذب باشد، انسان های صالح می سازد و الّا اگر ناسالم و منحرف باشد، فرزندان شما عزیزان را منحرف ببار می آورد و هوشیار باشید از این نوع انسان ها و پرهیز نمایید؛ که خود عاقبت آن را بهتر می دانید. ای امت حزب الله! به افراد فتنه انگیز، بی بند و بار و متجاوزین هشدار دهید که دیگر دوران ظلم و ستم و عیاشی و انحراف و فسادشان گذشته است و بیایند خود را متصل کنند به انوار عالی الهیت و معنویت و این اعمال ناشایست خود را کنار بگذارند و توبه کنند، که اگر به کارهای شان ادامه دهند همین امت حزب الله و شهیدپرور، به احترام خون ابا عبدالله الحسین(ع) و خون شهیدان، دشمنان را از پای در خواهند آورد و به دنبال آن غضب الهی خواهد آمد که در هر زمان در کمین ستمگران و جباران است. ...و به خانم ها وصیت می کنم: حجاب خود را رعایت کنید که این جبهه سخت تر از جبهه جهاد و جنگ است و دیگر این که امام عزیزمان را دعا کنید و به وصیت همه شهدا -که دعا کردن امام است- عمل کنید. -ان شاء الله- خداوند عاقبت تمامی مسلمین را خیر بگرداند. ای مردم! خدا را شُکر کنید که نعمتی را هم چون امام امت، نصیب ما کرد. ای مسؤولین و روحانیون! در این مقطع از زمان، تفرقه ها را کنار بگذارید و همان طور که اجازه ندادید اسلحه شهیدان بر زمین بماند، ادامه دهنده راه شهیدان باشید. در نمازهای جماعت و جمعه شرکت نمایید و صحنه را خالی نگذارید تا این عمال فساد و رواج دهندگان بیبند و باری شرق و غرب، نتوانند به آسودگی کار خود را انجام دهند. پدر جان! من هم اکنون که این وصیت نامه را می نویسم، خجالت می کشم چرا نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم وامیدوارم به همان بزرگواری همیشگی خود، مرا ببخشی تا اگر شهید شدم و خداوند مرا شهید حساب کرد، شما را نیز شفاعت کنم. ...و شما ای مادر گرامی و بزرگوارم و ای کسی که در غم هایم مرا تسکین می بخشیدی و مرا به این راه رهنمون کردی! از شما نیز طلب بخشش می کنم و امیدوارم شیرت را حلالم کنی؛ زیرا شما نیز از دست من رنج فراوان دیدی و هیچ شکایتی هم نکردی و این که هر چه از خوبی شما پدر و مادرم بگویم، کم گفته ام. رضا جان! سعی کن در مرحله اول، راهت را دُرست انتخاب کنی و درس خود را ادامه دهی؛ چرا که فردا انقلاب احتیاج به بازسازی دارد و بازسازی بعد از جنگ هم احتیاج به پیشرفت افکار؛ پس در کنار جهاد، درس هم لازم است. مبلغ دو هزار ریال، فقط بابت این که نمی دانم و شک دارم به چه کسی بدهکارم، جهت احتیاط به مستحق بدهید. علم را همراه با تزکیه بیاموزید. رهنمودها و توصیه هایی به امت حزب الله جهت تداوم خط و آرمانی که به خاطر آن روی سرمایه وجودیش، یعنی جان شیرین سرمایه گزاری کرده است، ارایه می دهم، که احتمال دارد بپرسید: آرمان یعنی چه؟ و من در پاسخ می گویم: آرمان ما همان ملاک های ارزشمند برای کسب هویت و آزادگی است. ...واما برای تداوم این خط، توصیه ها و رهنمودهایی به مردم دارم: تا خون در رگ دارید به شعار «تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست» وفادار باشید و در هر حال مطیع ابراهیم زمان باشید. ...و به همسنگران دانش آموز توصیه می کنم همیشه علم را همراه با تزکیه بیاموزند و آن را در خدمت به انقلاب و پیشبرد نظام جمهوری اسلامی به کار گیرند و به طبقه کارگر مسلمان -که رسالت عظیم انقلاب و شهدا بر دوش آنهاست- توصیه می کنم در سنگر کار جدی باشند و محیط کار را جبهه دیگری علیه استکبار و امپریالیسم جهانی حساب و از هرگونه کم کاری و بی کاری در امور و محیط مقدس کار و کارگری پرهیز نمایند. ...واما، پدر و مادر بزرگوارم! امیدوارم خداوند بزرگ و مهربان به شما چنان صبر و توفیقی عنایت فرماید، که کارهای تان مشتی بر دهان دشمنان اسلام باشد. ...و من اگر در این راه کُشته شدم و شهید به حساب آمدم، قول می دهم هم چون برادر شهیدم عباس، شما را شفاعت کنم و من خوب می دانم که چقدر شما در طول این چند سال، زندگی پُر مشقتی داشتید و بعد از شهادت عباس نیز رنج بسیار کشیدید تا توانستید ما را تحویل جامعه دهید. باید مرا ببخشید که در طول زندگی، شما را بسیار رنج دادم و به حرف های گوهر بارتان، کم اعتنایی کردم. -ان شاء الله- خدا مرا ببخشد و باز از شما خانواده محترم تشکر می کنم که اجازه دادید به جبهه بیایم. برادرم رضا جان! باید مرا ببخشید که نسبت به شما کم کاری کردم؛اما خود شما با کوشش و تلاش، کم کاری مرا جبران کردی و دیگر این که رسالت خون من و عباس و تمامی شهدا بر دوش توست. -ان شاء الله- با تحصیل و جهاد در راه خدا این رسالت را به نسل آینده برسانی. ...واما پدر جان! می دانم که دادن دو پسر برای شما و هر خانواده ای مشکل و سخت و تحمل آن سنگین است؛اما به هنگام ناراحتی، به غم بزرگ امام حسین(ع) فکر کن که خود و خانواده اش به شهادت رسیدند و بقیه هم به اسارت رفتند. ...و هم چنین شما مادر مهربانم! در طول زندگی، یگانه غم خوار من بودی و به همه دردهای دلم آرامش می دادی. شما نیز به هنگام سختی و غم، به یاد کربلایی ها باش که غم آن ها بیشتر از غم ماست.


  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین







تهران - کرج - حصارک
محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۴۱/۰۲/۰۸
محل شهادت فکه تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۱۱/۱۹
استان محل شهادت ایلام شهر محل شهادت دهلران
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۱ تعداد دختر ۰
تحصیلات سوم ابتدائی رشته -
عملیات
سال تفحص 1374
محل کار
بنیاد تحت پوشش
مزار شهید
نام فرهنگ صمیمی
نام پدر قوام
نام مادر ام کلثوم
محل شهادت فکه

http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=485

https://www.golzar.info/163621/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B5%D9%85%DB%8C%D9%85%DB%8C/



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین






محرمعلی مافی، فرزند: قربان و رقیه خانم ، متولد: یکم فروردین ۱۳۳۷، روستای زیاران از توابع شهر آبیک، تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هشتم آذر ۱۳۶۰، در بستان بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
نوید شاهد قزوین:
زندگینامه شهید محرمعلی مافی

محرمعلی مافی، یکم فروردین ۱۳۳۷، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش قربان، کشاورز بود و مادرش رقیه‌خانم نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هشتم آذر ۱۳۶۰، در بستان بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.

http://qazvin.navideshahed.com/fa/news/415609
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=202


بیوگرافی
مافی، محرمعلی: یکم فروردین ۱۳۳۷، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش قربان، کشاورز بود و مادرش رقیه‌خانم نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هشتم آذر ۱۳۶۰، در بستان بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.


محل تولد آبیک - زیاران تاریخ تولد ۱۳۳۷/۰۱/۰۱
محل شهادت بستان تاریخ شهادت ۱۳۶۰/۰۹/۰۸
استان محل شهادت خوزستان شهر محل شهادت دشت آزادگان
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۱ تعداد دختر ۱
تحصیلات پنجم ابتدائی رشته -
عملیات
سال تفحص
محل کار
بنیاد تحت پوشش
نام محرم علی مافی
نام پدر قربان
نام مادر رقیه خانم
محل شهادت بستان


  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین














  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین



  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین









  • خادم شهدای آبیک
بسم رب شهدا والصدیقین




  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا والصدیقین



  • خادم شهدای آبیک