نشر آثار شهدا و رزمندگان آبیک

اللهم ارزقنا شهادت فی سبیل الحسین(ع)

نشر آثار شهدا و رزمندگان آبیک

اللهم ارزقنا شهادت فی سبیل الحسین(ع)

نشر آثار شهدا و رزمندگان آبیک

وصیت های شهدا و خاطرات رزمندگان را جهت انتشار به ما بفرستید.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عظیمی» ثبت شده است

بسم رب شهدا والصدیقین





زندگینامه شهید غلام حسین عظیمی

شهید والامقام غلام حسین عظیمی در تاریخ 1342/06/07 در یکی از روستا های هشترود دیده به جهان گشود. او در خانواده ای متدین بزرگ شد و تحصیلات ابتدایی را گذراند. در کارها به پدر در امر کشاورزی کمک می کرد. در تاریخ 1362/11/22 ازدواج نمود و ثمره این ازدواج یک فرزند پسر می باشد که در سال 1365 به دنیا آمد. سرانجام به خدمت مقدس سربازی رفت و در تاریخ 1367/04/22 به آرزوی خویش؛ یعنی شهادت رسید.
روحش شاد و یادش گرامی باد.



شهید غلامحسین عظیمی، هفتم شهریور ۱۳۴۲، در روستای دوه‌یتاقی از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش معرفت‌الله و مادرش فاطمه نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و دوم تیر ۱۳۶۷، در فکه بر اثر عوارض ناشی از مصدومیت شیمیایی به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است.
منابع:
https://ajashohada.ir/MartyrDetails/29549
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2588








  • خادم شهدای آبیک

بسم رب شهدا و الصدیقین




شهید مهربان عظیم زاده

زندگینامه:
در روستای گل‌آخر از توابع شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش افضل و مادرش گوهر نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت و قرآن مجید را نیز، از بر بود. کارگر بود. سال۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک  دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
مزار او در گلزار شهدای شهر ابیک قزوین واقع است.

قسمتی از وصیت نامه شهید مهربان عظیم زاده:
پدر و مادر عزیزم از این خوشحالم که شما را از روستا به شهر آبیک آوردم ودر کنار برادر هایم باشید و دیگر نگران شما  نیستم من به فرمان امام خمینی پا به این راه گذاشتم  و از کشور عزیزم دفاع کنم مادرم من شما را خیلی رنجاندم در مورد ولی پسرم که زحمت او به گردن شماست و برادر و خواهر های من مرا حلال کنید و از بچه های مرا برای خود خواهر برادر قرار دهید هر چند که همسرم برای آنها کم نمی گذارد من در بستان آباد به آقایی بدهکارم که مهدی برادرم میداند و اگر من شهید شدم نماز مرا حجت الاسلام حاج اصغر بخواند و بر بالین اول پدر و حاج اصغر بیایند  واز میرزاهای روستای گل آخر هم که من قرآن یاد دادن تشکر میکنم که قرآن همدم من در جبهه هست.


http://shohadaab1.blog.ir/post/77
http://www.tashohada.ir/shohada_item/id,2361/%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86.html
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2164


  • خادم شهدای آبیک